سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
 
قالب وبلاگ

 *کاش بودم در برت تا جان بر افشانم چو شمع*

السلام علیک یا اباعبدالله الحسـین علیه السلام

تا ابد از شعله ی عشقت فروزانم چو شمع

از غمت جاری به دامن اشک سوزانم چو شمع

عالمی از کار خود مبهوت و حیران کرده ای

در رثایت یا حسین سر در گریبانم چو شمع

گشته ام بیمار عشقت ای عزیز فاطمه

بس که اندر ماتمت هر لحظه گریانم چو شمع

داغ عباس علمدارات به عالم زد شرر

می گدازد هستی و پیدا و پنهانم چو شمع

تا به خاطر کربلایت را تداعی میکنم

هست جاری از دو دیده اشک بارانم چو شمع

چون ببینم نعش اکبر را به میدان نبرد

خون دل جای سرشک از دیده بفشانم چو شمع

در بغل شد چاک حلق اصغر از جور عدو

تا به روز حشر از این غصه سوزانم چو شمع

شد زمین کربلا ازخون یاران لاله گون

زین مصیبت ها به عالم من پریشانم چو شمع

روز عاشورا و سیل لشگر و داغ و عطش

چون به لب هایت ببینم من گدازانم چو شمع

پای کردی در رکاب و برق تیغت بر عدو

زد شرر بر خیل دشمن مات و حیرانم چو شمع

بانگ تکبیر ملک بر طارم اعلی رسید

زین شجاعت زین فتوت دل فروزانم چو شمع

چون شنیدم ناله ی هل من معینت یا حسین

کاش بودم در برت تا جان بر افشانم چو شمع

جسم صد چاکت به زیر سم اسبان پایمال

دل شود صد چاک زین غم من پریشانم چو شمع

شد حریم آل پیغمبر اسیر ای بی کفن

عالمی در آتش غیرت بسوزانم چو شمع

یا حسین، جانِ همه عالم فدای جان تو

عالمی در آتش عشقت بسوزانم چو شمع

در میان آتش و خون خیمه هایت سوخته

من برای کودکان سر در گریبانم چو شمع

خون فشان کلک (رهائی) در عزایت یا حسین

آرزومند رواق و صحن و ایوانم چو شمع

(اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی)

( سروده شده اول محرم الحرام 1439ق )


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 96/7/4 ] [ 10:16 صبح ] [ رهائی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

* رهائی قمشه ای * علی محمد رهائی متخلص به ( رهائی) فرزند یدالله درتاریخ سوم آبانماه یکهزار وسیصد و بیست شش شمسی در شب عید قربان در شهرستان شهرضا (قمشه سابق) درخانواده مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود پس ازگذراندن تحصیلات ششم ابتدایی قدیم به همراه پدر به شغل کشاورزی مشغول شد عشق و علاقه به قرآن و معارف اسلامی چنان بود که مرتب درکلاس درس قرآنی که مربی و استاد آن عموی ایشان حاج شیخ خلیل الله رهائی بودند مرتب حاضر و بهره ها می بردند کلاس قرآن آقای رهائی به شکلی بود که در آن زمان به دلیل جامعیت استاد آن از حیث قرائت و تجوید و صوت زیبا و منحصر به فرد و اخلاق و معنویت ایشان و همچنین علمیت ایشان از نظرعلوم حوزوی به تفسیر و فقه ادبیات وحکمت و فلسفه مشتاقان فراوانی را به این کلاس جذب می نمود و درآن زمان دوره رضاخان و پسر ملعونش که دوران اختناق بود فرصت بسیارخوبی برای اجتماع طالبان حق و حقیقت بود و در بین کلاسهای قرآنی که برگزار می شد کلاس شاخصی بود که برای کسانی که درآن شرکت می نمودند و افتخار می نمودند به حضورشان در این مجلس قرآن که نه تنها قرائت صرف بلکه مجلس درسی بود حول محور قرآن و بسیاری هم به دنبال آن مشتاق علوم حوزوی می شدند و به دنبال فراگیری آن وارد حوزه علمیه و افتخار طلبگی سربازی امام زمان عجل الله فرجه را می یافتند لذا شوق فرا گیری علوم حوزوی در وجود ایشان شعله ور و در آرزوی آن بودند اما به دلیل وضع سخت خانواده ازحیث معیشت که نه پشتیبانی می شدند تا بتوانند با خیالی آسوده به درس و تحصیل بپردازند بلکه داشتند درامور معاش خانواده کمک و یاور باشند توفیق حضور روزانه درحوزه را پیدا نکردند اما علاقه ایشان ایشان را آسوده نمی گذاشت لذا در پایان فعالیت کسب وکار روز و ایام تعطیل با درخواست از فضلا و اساتید حوزه همچون حجج اسلام شیخ محمدعلی مکارمی، شیخ محمدحسین رهائی ،شیخ غلامحسین اسماعیل پور،شیخ علی تاکی(نجفی) ،به محضرایشان حاضر می شدند و به فراگیری علوم حوزوی ادبیات نصاب و صرف و نحو و منطق جامع المقدمات و سیوطی تبصره و عروه و دیگر کتب حوزوی و بهره گیری و مطالعه سایرکتب اخلاقی مانند معراج السعاده و اعتقادی و تاریخی که از علمای دین می یافتند بهره می بردند شوق و ذوق به ادبیات وشعر و انس باکتب و اشعار بزرگانی همچون حافظ وخیام و علامه کمپانی(غروی ) و عمان سامانی و حاج میرزا ن
موضوعات وب
لینک های مفید