سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
 
قالب وبلاگ

 (سید و سالار امیر من حسین بن علی علیه السلام )

https://static-b.netshahr.com/www.netshahr.com/images/2017-04/20120620144542295_abass-hosein-95.jpg

*در شهادت حضرت ابالفضل العباس علیه السلام *

ساقی لب تشنگان عباس امیر لشگرم

زاده ی ام البنین عباس پور حیدرم

کنیه ام بوفاضل و ماه بنی هاشم لقب

قبضه ی شمشیر بر دستم به میدان صفدرم

گر حسین ابن علی اذنم دهد در کار زار

سیل خون سازم روان از دشمنان با خنجرم

امر او را من مطیعم بهر میدان نبرد

او امام و رهبر و من رهرو و او رهبرم

سید و سالار امیر من حسین ابن علیست

زاده ی زهرا و نجل مصطفی تاج سرم

لیک من سقای طفلانم روم سوی فرات

تا برای نور چشمان حسین آب آورم

مشک خشکی بر گرفت و کرد آهنگ فرات

تا رساند آب بر خشکیده لبهای حرم

حمله ور بر روبهان شد شیر مرد کار زار

کالجراد المنتشر گشتند از دور و برم

گشته وارد بر شریعه مشک آبی بر گرفت

کف بزد بر آب تا نوشد جوان ذوالکرم

یادش آمد از لب خشک حسین فاطمه

گفت این مردانگی نبود امیر محترم

آب را بر روی آب آمد برون از مشرعه

کرد همت تا رساند آب براهل حرم

از کمین گاه نخیله ظالمی آمد برون

ضربتی زد بر یمینش گفت دست دیگرم

مشک را بگرفت بر دست دگر آن راد مرد

تا رساند آب را بر کودکان محترم

ظالمی دست چپ عباس را زد ضربتی

مشک بر دندان گرفت آن زاده ی میرحرم

زد عمود آهنینش بر سر آن خصم زبون

مه شده نقش زمین خاک سیه شد بر سرم

شد بلند از حضرت او یا اخا ادرک اخا

ای طبیبا لحظه ی آخر نشین تو بر سرم

خون فشان چشم (رهائی) در غم عباس شد

یا ابوفاضل دلم شد عازم بین الحرم

(اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی)

( سروده شده محرم الحرام 1439)


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 96/7/6 ] [ 1:52 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

* رهائی قمشه ای * علی محمد رهائی متخلص به ( رهائی) فرزند یدالله درتاریخ سوم آبانماه یکهزار وسیصد و بیست شش شمسی در شب عید قربان در شهرستان شهرضا (قمشه سابق) درخانواده مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود پس ازگذراندن تحصیلات ششم ابتدایی قدیم به همراه پدر به شغل کشاورزی مشغول شد عشق و علاقه به قرآن و معارف اسلامی چنان بود که مرتب درکلاس درس قرآنی که مربی و استاد آن عموی ایشان حاج شیخ خلیل الله رهائی بودند مرتب حاضر و بهره ها می بردند کلاس قرآن آقای رهائی به شکلی بود که در آن زمان به دلیل جامعیت استاد آن از حیث قرائت و تجوید و صوت زیبا و منحصر به فرد و اخلاق و معنویت ایشان و همچنین علمیت ایشان از نظرعلوم حوزوی به تفسیر و فقه ادبیات وحکمت و فلسفه مشتاقان فراوانی را به این کلاس جذب می نمود و درآن زمان دوره رضاخان و پسر ملعونش که دوران اختناق بود فرصت بسیارخوبی برای اجتماع طالبان حق و حقیقت بود و در بین کلاسهای قرآنی که برگزار می شد کلاس شاخصی بود که برای کسانی که درآن شرکت می نمودند و افتخار می نمودند به حضورشان در این مجلس قرآن که نه تنها قرائت صرف بلکه مجلس درسی بود حول محور قرآن و بسیاری هم به دنبال آن مشتاق علوم حوزوی می شدند و به دنبال فراگیری آن وارد حوزه علمیه و افتخار طلبگی سربازی امام زمان عجل الله فرجه را می یافتند لذا شوق فرا گیری علوم حوزوی در وجود ایشان شعله ور و در آرزوی آن بودند اما به دلیل وضع سخت خانواده ازحیث معیشت که نه پشتیبانی می شدند تا بتوانند با خیالی آسوده به درس و تحصیل بپردازند بلکه داشتند درامور معاش خانواده کمک و یاور باشند توفیق حضور روزانه درحوزه را پیدا نکردند اما علاقه ایشان ایشان را آسوده نمی گذاشت لذا در پایان فعالیت کسب وکار روز و ایام تعطیل با درخواست از فضلا و اساتید حوزه همچون حجج اسلام شیخ محمدعلی مکارمی، شیخ محمدحسین رهائی ،شیخ غلامحسین اسماعیل پور،شیخ علی تاکی(نجفی) ،به محضرایشان حاضر می شدند و به فراگیری علوم حوزوی ادبیات نصاب و صرف و نحو و منطق جامع المقدمات و سیوطی تبصره و عروه و دیگر کتب حوزوی و بهره گیری و مطالعه سایرکتب اخلاقی مانند معراج السعاده و اعتقادی و تاریخی که از علمای دین می یافتند بهره می بردند شوق و ذوق به ادبیات وشعر و انس باکتب و اشعار بزرگانی همچون حافظ وخیام و علامه کمپانی(غروی ) و عمان سامانی و حاج میرزا ن
موضوعات وب
لینک های مفید