رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
|
7- نوحه سینه زنی در شهدت حضرت ختمی مرتبت(ص) و امام مجتبی(ع) و علی ابن موسی الرضا(ع) (پرپر از زهر جفا گل های باغ مصطفاست(ص) دختر بدر دجی (س) در بزم ما صاحب عزاست) از غم مرگ پیمبر (ص) خونْ دِلِ ارض و سماست عرش و فرش و جن و انس از این الم اندر نواست قدسیان گریان و نالان نوحه گر کروبیان از غروب نیّر اعظم جهان شام عزاست خاک غم زین ماتم عظمی به سر ریزد فلک زین الم دست اسف دارد به سر جن و ملک جامه ی نیلی به تن شد از ثریا تا سمک شورش اندر نشئتین غلغله در ماسواست زهر در کام امام مجتبی (ع) کرده عدو تا قیامت خون دل خیر النساء کرده عدو از شقاوت سبط اکبر (ع) را جفا کرده عدو طشت از خون جگر همچون عقیق وکهرباست از شرار سوده ی الماس و از درد جگر چون گل پژمرده شد نوباوه ی خیر البشر(ص) سرو بستان نبی از کینه ی آن بدگهر شد به زیر خاک پنهان و جهان ماتم سراست گفت با زینب (س) امام مجتبی (ع)ای خواهرم خیز از راه وفا طشتی بیاور در برم ای همایون بعد مادر بال بگشا بر سرم عن قریبٍ مرغ روحم عازم بزم لقاست گاه از یثرب صدای وا اباه آید به گوش گاه نور دیده ی خیر النساء (س) گردد خموش گه که مامون ستمگر کینه اش آید به جوش زهر آتش بار درکام علی موسی الرضاست (ع) شورش محشر بود یا آخر ماه صفر شیعیان را زین مصیبت گشته خاک غم به سر می شود مدفون به ارض طوس آن یکتا گهر آن که خاک آستانش دوستان را توتیاست چون که شد مسمومِ انگور جفا شمس الشموس(ع) تیره شد روز جهان از دود آه و شهر طوس ننگ و نفرین تا قیامت شد نصیب آن یَئوس خامه با اشکِ (رهائی) شارح این ماجراست قطره ی اشک دوستان شمع شب تا عزاست شام غریبان شه طوس غریب الغرباست (ع) سرور قلب مصطفی (ص) کشته ی انگور جفاست از غم ثامن الحجج (ع) جن و ملک نوحه سراست 8-*(مرثیه در شهادت امام رضا علیه السلام ) رسد ز عالم لاهوت بانگ واویلا کشید بر تن ناسوت جمله رخت عزا طنین ناله ی کروبیان شنو که زنند به جن و انس صلا زین مصیبت عظمی به جنتنند همه حوریان پریشان مو به ماتمند همه ساکنان عرش علا فغان کنند ز فرط الم وحوش و طیور که شد شهید به زهر جفا امام رضا (ع) سرشک ماتم او در جهان شده سیّال به شهر طوس نموده قیامتی بر پا نشسته اند به بزم عزا نبیّ (ص) و وصیّ (ع) روان گلاب دمادم زِ دیده ی زهرا(س) فغان ز جور و جفای ستمگر دوران رشیدِ پست نهادِ پلیدِ ضدِ خدا که قصد حضرت او کرد و ریخت در کامش شرنگ زهر و خزان کرد گلشن طاها برون ز مجلس مأمون شد و به خانه روان به حجره خفت و بنالید آن عزیز خدا که ناگهان ز در آمد سرور سینه ی او جواد (ع) معدن جود و کرم امید رضا (ع) رسیده اند به هم همچو یوسف (ع) و یعقوب (ع) بِسان ابر بهاران و تشنه در صحرا شرار زهر جفایش بسوخت خرمن عمر روان به گلشن فردوس شد از این دنیا جهان شیعه بشد غرق ماتم و اندوه در این عزا و مصیبت گریست ارض و سماء شدست روضه ی خلد برین ز تربت او مزار او به خراسان چو جنّت المأوی ندیم آستان رضا یند (ع)حوری و غلمان غبار روب درش گشته تا به روز جزا مدام بر در دولت سرای اوست قعید گدای سوخته جانی (رهائی) از دنیا 9-*(ای رضاجان (ع)غریب خراسان ) من گدایم گدایم گدایم من گدای شه دین رضایم (ع) زائرت آمده زار و نالان حق زهرا (س)گل باغ ایمان سوی لطفت بود دیدگانم ای حریم تو دارالامانم آمدم بر درت با صد امید خادم درگهت صد چو جمشید من بر آن آستان خاکبوسم در جوار انیس النفّوسم ریزم از دیدگان دُرّ و گوهر فاطمه (س)شافع روز محشر آستان بوسش از شهرضایم اندر این در بود التجایم باز کن بر رویم باب احسان شد (رهائی) ز غم زار و نالان 10-*هو مدد یا هو مدد یا ضامن آهو مدد من یکی از بندگان ذوالجلال اکبرم راکع و ساجد در این دنیا به امر داورم دوستدار خاندان حضرت پیغمبرم(ص) هو مدد یا هومدد یا ضامن آهو مدد من غلام حلقه در گوش وصیِّ مصطفی از محبین علی (ع)و حضرت خیرالنساء(س) حضرت سجاد (ع)باشد رهنما و سرورم هو مدد یا هومدد یا ضامن آهو مدد باقر العلم (ع) نبیّینم امام و مقتداء جعفر صادق (ع) مرا باشد دلیل و رهنما هم علی موسی الرضا (ع)هشتم امام و رهبرم هو مدد یا هومدد یا ضامن آهو مدد دیده ی خود دوختم بر دست پر جود جواد(ع) هم علی ابن محمد(ع) شافع یوم المعاد انتظار مهدی(عج) آل و غلام حیدرم(ع) هو مدد یا هومدد یا ضامن آهو مدد (اثرطبع استادحاج علی محمدرهائی شهرضائی)
[ دوشنبه 92/10/9 ] [ 11:39 صبح ] [ رهائی ]
[ نظر ]
|