سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
 
قالب وبلاگ

 


7- مثنوی موشح به حروف مقطعه لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام

لبت با یا علی(ع)  اندر ترنّم

اگر باشد همین بهر تکلّم
فقیران را به جز ذکر علی(ع) نیست

تو گویی غیر آن ذکر جلّی  نیست
یقین بر تو شود حاصل به این نام

اگر گویی به هر صبح و به هر شام
از آن آموزگار آفرینش

لسان متّقین و اهل بینش
لباس عزت و تقوا به تن کن

عنان نفس برگیر و کفن کن
لسان الغیب مردان الهی است

یقین می دان که مهرش پادشاهیست
لعینان با علی(ع) کردند پیکار

از ایشان شاد شد شیطان مکّار
سیه روی و سیه روز و نِگونسار

یکی بعد از یکی دیگر از این کار
فتاده جملگی در قعر دوزخ

از این عالم که بگذشتند و برزخ
لباس ذلت و خواری به تنشان

اسیر آتش و دوزخ  وطنشان
ذلیلا نند در دنیا و عقبی

ولی غافل از این مفهوم و معنا
اگر در دل تو داری مهر حیدر(ع)

لبت مداح آن میر غضنفر
فلاح و رستگاری از علی (ع)جوی

قسیم النّار و الجنه علی (ع)گوی

از او راه (رهائی) از سقر خواه

ره جنّت تو از فخر بشر خواه

8- تجلی نور غدیر

روشن دل دوستان شد از نور غدیر

گلشن همه ی جهان شد از نور غدیر
خورشید زده خیمه برون از مشرق

تا کسب تجلّی کند از طور غدیر
چون نیک نظر کنی به ملک و ملکوت

هستند همه خرّم و مسرور غدیر
مِی نوش تو از جام ولایت که شوی

روشن ز شراب پاک و مخمور غدیر
برگشت نبیّ خاتم از حجّ وداع

بَلِّغ بشنید و گشت مأمور غدیر
بنموده به پا منبری از جاز شتر

بنواخت مَلَک به جمع، شیپور غدیر
گشتند همه مُجتمع از بهر سِماع

در گرد وجود نیرّ و نور غدیر
بگرفت علی (ع) را به سر دست نبی (ص)

فرمود که این علیست (ع) منظور غدیر
مولاست به خلق و رهبر از بعد نبی (ص)

این امر خدا به جمع میسور غدیر
محبوب خدا هر آن که مولاش علیست (ع)

منفور خدا هر آنکه منفور غدیر
دین گشت مکمَّل به علی(ع) تا صف حشر

اتمام نِعَم به نور مبرور غدیر
بیعت بنمودند همه پیر و جوان

آگاه شده زِ سرّ مستور غدیر
میمون و مبارک است بر خلق جهان

تا بوده و هست در جهان شور غدیر
جویی تو اگر راه (رهایی) زِ سعیر

می کوش به جشن و شادی و سور غدیر

9- مولودیه در مدح اسداله الغالب علی ابن ابیطالب افصل الصلوات و التحیات

صبا از خانه ی دیرینه مشک و عنبر آورده

گل توحید از بیت اله امشب سر برآورده
جهانی از وجود حضرتش گردیده نورانی

درخت آفرینش میوه ای شیرین برآورده
بده جام طهورم ساقی از آن راح روح افزا

که اندر عید اَسعد دست ایزد حیدر(ع) آورده
شده در شادی و شور و شعف لاهوت و ناسوتی

که بزم آفرینش زینت و زیب و فر آورده
امیر اهل ایمان دست حق داماد پیغمبر(ص)

سریر کشور توحید میر و سرور آورده
علیّ (ع) عالی اعلا که گشته نام او مشتق

زنام حضرت حق هم ضمیر و مصدر آورده
چو گشته فاطمه (س) بنت اسد مهمان بیت اله

نگر بر میزبان و میهمان و خانة ای کان گوهر آورده
شده ماه رجب میمون ز یمن مقدمش بنگر

که از بیت العتیق امشب جهانی سر بر آورده
چراغی گشته از مشکوة حق روشن که از نورش

جهان علم و دانش روشن و زیب و فر آورده
مبارک باد این مولودِ سرتاپا فضیلت بهر انسان ها

که این مه از محاق امشب طلوع دیگر آورده
به یمن این مبارک روز شیعه شاد و خندان شد

محبّینش ز شادی گوییا بال و پر آورده
ولایش سایبان و افسر اهل ولا باشد

مطیعان فرامینش ز جنّت سر بر آورده
شده از آتش دوزخ (رهائی) دوستان او

و لیکن دشمنش از قعر سجین سر بر آورده

10- ترجیع بند درولادت حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علیه السلام

امشب اندر خانه ی دیرینه ماهی سر زند

کززمین تاآسمان برآن مَلَک، شهپر زند

ازدرون کعبه می آید برون قرص قمر

کز رخش نور ولایت طعنه برخاور زند

نور حق امشب زبیت اله تجلی می کند

تاجهان رافیض بخشد تکیه برمنبر زند

*****

فاطمه بنت اسد دارد به لب ذکرخدا

آیدازکعبه برون بردوش،شاه لافتی

ازجمال انورش شدمنبسط أرض وسماء

شادازاین موهبت گردیدختم انبیاء

محکم ازاین رکن اعظم گشت ارکان هدی

برگل رخسارومویش بوسه ها مادر زند

******

ازقدوم حضرت مولی امیرالمؤمنین

شد معطرعالم لاهوت وناسوت عنبرین

شد معین نام این مولود از عرش برین

شیعه را باشد علی(ع)رهبر امام المتقین

مشتق  از نام  علی  عالی  أعلی  مکین

تکیه او بعدازنبی(ص)برعرشه ی منبر زند

******

اووصی مصطفی(ص) وشوهرزهراستی(س)

واقف او ا ندر علوم  و سرِّ  ما  أوحا ستی

هم علی(ع)باب علوم وبرهمه مولاستی

بعدپیغمبر(ص)وصیّ ووارث طاهاستی

درجهان آفرینش گوهر یکتا ستی

او سَلونی گوید و درههنا لنگر زند

******

چون ده و سه از رجب بگذشت شد بیت الحرام

میهمان دارِ علی(ع) آن رهبرعالی مقام

تاجهانی راکندروشن ازاین بدرتمام

دست حق بیرون نماید ماه ازپشت غَمام

پای بردوش نبی(ص)روزی گذارداین امام

خانه  را  از  بُت  (رها)  و  قفل  بر آن در زند

11- درمدح  حضرت  علیّ  علیه السلام  (موشح به حروف علی رضا )

علّت  غایی  پیدا و نهان است  علیّ(ع)

لطف حقّ در دو جهان  راه جنان است علیّ(ع)

یکّه تاز صف هیجا  و در علم  نبیّ(ص)

راز   خلقت  یم  رحمت که عیان  است  علیّ(ع)

ضامن جنّت وفردوس  محبّین باشد

آیه ی  معرفت و روح وروان است علیّ (ع)

12- مولودیه مولودکعبه (دارای سبک ویژه سه بعدی)

مژده ی تهنیت پیک صبا ازسفر آمد.

ساقی بزم ولایت زدرآمدسحرآمد

مجلس عیش وطرب کن سرپاماه درآمد

ازافق همره خورشید منورقمرآمد

(ساقیِ کوثر نگر، حیدرِصفدر ببین.
میر غضنفر نگر، شافعِ محشر ببین)

آمدازکعبه کنون خانه زادِ کعبه برون.

شده ازیُمن قدمش به شرافت کعبه فزون

حرم وبیت خدا از رخ اوگشته منوّر.

زمزم ورکن وصفا گشته به زلف تومعطر

(به وجودآمده دربیت خدا میرفَلک فَر.

آمده ازصدف کعبه برون معدن گوهر)

مَظهرایمان نگر، آیت رحمان ببین

حامی قرآن ودین اُسوه ی ایمان ببین

ای گلستان علوی شه ملک مرتضوی.

یاورویارنبوی که به دین گشتی فَدَوی

فاطمه بنت اسد بوسه زده بررخ ماهش

عالمی مُنبسط ازگیسوی مشکینِ وی وفیض نگاهش

شده مشتق زعلی نام علی هادیِ راهش

هست اندردوجهان دست خداپشت و پناهش

ای توامام مُبین آینه ی متقین.

گشته به ذاتت عجین هرکُتُب مُستَبین

جِلوه ی ذات احدی ، نقش نگین صمدی

کس نزائیده به جهان مَهْ جبین چون تو وَلَدی

شد مَلَک بهرتحیّت به زمین نزد پیمبر

تا زند بوسه به گلزاررخ خواجه قنبر

ببرد فیض زدیدارعلی میرغضنفر

بشودفخر ملائک که شده زائرحیدر

ای تو شه لافتی وصف توشدهل أتی

مرتبه نوکری کن به (رهائی) عطاء

تا به زیر چتر وَلا فارغ ازهر رنج و بلا.

آیم اَندرکرببلا هم نجف ایوان طلا

13-تضمین دو بیتی اول در مدح مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی علیه السلام

(چون نور علی به صلب آدم ضَمّ شد

آدم به حریم کبریا محرم شد

آدم به کجا واین همه رتبه وجاه

از مرتبه ی پسر پدر آدم شد)

تاتوبه ی اوقبول ایزدگردید

آدم به توسل به علی مُلهَم شد

تعلیم علوم آدَمَ الأسماء هم

از باب علوم ها هنا مُدغَم شد

در دهر سَلُونی زعلی  آمد و بس

بادست علی ستون دین محکم شد

اسلام به دولت علی پا برجاست

پاینده زتکبیر علی پرچم شد

بگرفته زاولاد علی دین رونق

ازهمتشان مدام ومستحکم شد

بی حب علیست هر عبادت باطل

مُحرِم به طواف کوی او مَحرَم شد

گرعزت دارَین طلب بنمایی

باید به ولایت علی مُلزَم شد

دریای فضائل علی ژرف بود

غوّاص کجا بدان توان مُدغَم شد

عشق ازلی نهفته درعین علی

هرعاشق لایقی بدان مُلهَم شد

درلام علی نوشته لاسیف ولی

ازیاء همه پایه های دین محکم شد

دادیم همه دست تولا به علی

درظِلّ علی زنده همه عالم شد

آن کس که گِلش به مِهراوگشته عجین

درحشر (رهائی) زملال و غم شد

(اثرطبع استادحاج علی محمدرهائی شهرضائی)

 


[ جمعه 92/3/3 ] [ 9:55 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

* رهائی قمشه ای * علی محمد رهائی متخلص به ( رهائی) فرزند یدالله درتاریخ سوم آبانماه یکهزار وسیصد و بیست شش شمسی در شب عید قربان در شهرستان شهرضا (قمشه سابق) درخانواده مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود پس ازگذراندن تحصیلات ششم ابتدایی قدیم به همراه پدر به شغل کشاورزی مشغول شد عشق و علاقه به قرآن و معارف اسلامی چنان بود که مرتب درکلاس درس قرآنی که مربی و استاد آن عموی ایشان حاج شیخ خلیل الله رهائی بودند مرتب حاضر و بهره ها می بردند کلاس قرآن آقای رهائی به شکلی بود که در آن زمان به دلیل جامعیت استاد آن از حیث قرائت و تجوید و صوت زیبا و منحصر به فرد و اخلاق و معنویت ایشان و همچنین علمیت ایشان از نظرعلوم حوزوی به تفسیر و فقه ادبیات وحکمت و فلسفه مشتاقان فراوانی را به این کلاس جذب می نمود و درآن زمان دوره رضاخان و پسر ملعونش که دوران اختناق بود فرصت بسیارخوبی برای اجتماع طالبان حق و حقیقت بود و در بین کلاسهای قرآنی که برگزار می شد کلاس شاخصی بود که برای کسانی که درآن شرکت می نمودند و افتخار می نمودند به حضورشان در این مجلس قرآن که نه تنها قرائت صرف بلکه مجلس درسی بود حول محور قرآن و بسیاری هم به دنبال آن مشتاق علوم حوزوی می شدند و به دنبال فراگیری آن وارد حوزه علمیه و افتخار طلبگی سربازی امام زمان عجل الله فرجه را می یافتند لذا شوق فرا گیری علوم حوزوی در وجود ایشان شعله ور و در آرزوی آن بودند اما به دلیل وضع سخت خانواده ازحیث معیشت که نه پشتیبانی می شدند تا بتوانند با خیالی آسوده به درس و تحصیل بپردازند بلکه داشتند درامور معاش خانواده کمک و یاور باشند توفیق حضور روزانه درحوزه را پیدا نکردند اما علاقه ایشان ایشان را آسوده نمی گذاشت لذا در پایان فعالیت کسب وکار روز و ایام تعطیل با درخواست از فضلا و اساتید حوزه همچون حجج اسلام شیخ محمدعلی مکارمی، شیخ محمدحسین رهائی ،شیخ غلامحسین اسماعیل پور،شیخ علی تاکی(نجفی) ،به محضرایشان حاضر می شدند و به فراگیری علوم حوزوی ادبیات نصاب و صرف و نحو و منطق جامع المقدمات و سیوطی تبصره و عروه و دیگر کتب حوزوی و بهره گیری و مطالعه سایرکتب اخلاقی مانند معراج السعاده و اعتقادی و تاریخی که از علمای دین می یافتند بهره می بردند شوق و ذوق به ادبیات وشعر و انس باکتب و اشعار بزرگانی همچون حافظ وخیام و علامه کمپانی(غروی ) و عمان سامانی و حاج میرزا ن
موضوعات وب
لینک های مفید