رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
|
(1)*غزل در منقبت حضرت حجه ابن الحسن امام زمان(عجل الله فرجه)* دوش از شوق وصالت دیده را دریا نمودم این دل شوریده را دیوانه ی صحرا نمودم گوهر عشق تو در کانون دل می پرورانم این در یکدانه از روز ازل پیدا نمودم آرزو دارم که جان بسپارم روی تو بینم هر دم از اشک بصر این صفحه را امضاء نمودم آتش هجران تو بنموده در دل آشیانه آه سرد خویشتن با ناله ام سودا نمودم ای گل گلزار طه وی مه برج امامت گفت عیسی با ولایت مرده را احیاء نمودم گر نبودی مهرت اندر قلب ابراهیم رحمان کی بفرمودی خدایش نارراگلها نمودم طور سینای کلیم از نور رویت شد منور زین سبب فرمود او را صاحب بیضاء نمودم انبیاء از اولین تا آخرین محو جمالت صد چو یوسف در نقاب چهره ات پیدا نمودم اوصیاء و اولیاء بودند اندر انتظارت این مقام از حی داور بنده استدعا نمودم ای ولی اله اعظم مایه ی ابقاء هستی درد مهجوری خود من از تو استشفاء نمودم ای شه خوبان رهائی را به لطفت عفو فرما چون نبودم معرفت حق سخن اخفاء نمودم (2)*غزل در منقبت حضرت حجه ابن الحسن امام زمان(عجل الله فرجه)* طلوع صبح سعادت به نیمه ی شعبان نموده چهره ی گیتی منور و خندان ز بوستان ولایت گلی دگر بشکفت که شد ز رائحه ی چهره اش جهان چو جنان نمود جلوه چو شمس الضحی به ملک وجود زدوده پرده ی شب ز آسمان ملک و مکان طلوع اختر ثانی عشر مبارک باد به دوستان وی و شیعیان به هر دو جهان شه سریر عدالت مه منیر ولا گلی ز گلشن طه و معنی قرآن امام منتظر آن باعث وجود بشر که یافته به طفیل وجودش عالم جان زدند نغمه ی جاء الحق عالم ملکوت ببست بار سفر باطل از زمین و زمان نهاده تاج شرف بر سر ضعیفان هم به یمن طلعت سیمات ایزد منان بریز در صدف دل دُرّ ولایت او برند بر تو بسی رشگ حوری و غلمان ز راه لطف نظر سوی دوستان بنما که سوختیم در این غم ز آتش هجران به انتقام شهیدان نمای پا به رکاب که ظلم و فتنه نمودست در جهان طغیان بگیر منتقم از قاتلان جده ی خویش دگر ز خون شهیدان کربلاء جبران ز سیل خون که در ایران به دست بعث لعین شدست جاری و هم صهیونیسم در لبنان نظر به سوی رهائی کن ای یَمِ رحمت که با ولایت تو گلستان کنم نیران
*استغاثه به قطب دائره ی امکان حضرت صاحب الامر(عجل الله فرجه)* (یا مهدی یا مهدی یا مهدی یا مهدی بر دل عارفان نورُ یا مَن یَهدی) پرده از رخ فکن زاده ی بوتراب تا ز رویت نمائی خجل آفتاب ای زمین را ستون وی فلک را مدار نو گل عسکری سِرِّ اُمّ الکتاب (یا مهدی یا مهدی یا مهدی یا مهدی بر دل عارفان نورُ یا مَن یَهدی) ظلم قابیلیان در زمین و زمان شد فزون ای به کف سیف ختمی مآب عاشقانت همه کرده بی واهمه چهره رنگین ز خون هم دست و پا خضاب (یا مهدی یا مهدی یا مهدی یا مهدی بر دل عارفان نورُ یا مَن یَهدی) برکش تیغ از نیام پای کن در رکاب کاخ ظلم وستم در جهان کن خراب از جور ظالمان تیره گشته جهان ای مه پر فروغ بر کَن از رخ نقاب (یا مهدی یا مهدی یا مهدی یا مهدی بر دل عارفان نورُ یا مَن یَهدی) هر طرف بنگری طفل افسرده ای لاله ها غرق خون گشته اندر شباب از بمب و موشک و توپُ خمپاره شد خانه ی دوستانت در ایران خراب (یا مهدی یا مهدی یا مهدی یا مهدی بر دل عارفان نورُ یا مَن یَهدی) عشقت اندر سرم مهرت اندر دلم اشک شوقت به رخ ریزدم همچو آب ای مه برج عصمت کشم انتظار کینْ رُخت کی برون می شود از حجاب (یا مهدی یا مهدی یا مهدی یا مهدی بر دل عارفان نورُ یا مَن یَهدی) بر رهائی نظر از ره مرحمت کن که گشتم شه از هجر رویت کباب این دل تیره ام کن منور که تا راه صد ساله را پویم اندر شباب (یا مهدی یا مهدی یا مهدی یا مهدی بر دل عارفان نورُ یا مَن یَهدی)
(اثرطبع استادحاج علی محمدرهائی شهرضائی)
[ پنج شنبه 92/3/30 ] [ 12:34 صبح ] [ رهائی ]
[ نظر ]
|