سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
 
قالب وبلاگ

مخمس مرجع مسمط در مدح امام سجاد علیه السلام
http://s6.picofile.com/file/8209686034/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF_1_.jpg

و(ترجمه اجمالی ازقصیده فرزدق)

زاده ی خیر البشر فخر انام

مظهر آیات حق چهارم امام

گاه اندر کعبه ی بیت الحرام

بود سرگرم طواف و در قیام

از قضی حاضر به مسجد بد هشام

پیشوای شیعیان فخر بشر

بود چون خورشید خاور در گذر

سیل جمعیت به وی کرده نظر

باز بنمودند ره سوی حَجَر

تا نماید در طوافش استلام

با خلیفه گفت شامی کای امیر

ای که داری تکیه بر تخت و سریر

کیست این فرخنده رو نیکو ضمیر

در کنار کعبه چون بدر منیر

کرده دور او خلایق ازدحام

سوی خورشید ولایت کرد رو

با تعجب گفت من نشناسم او

بود با اطرافیان در گفتگو

همچو خفّاشان تجاهل کرد او

شد فرزدق ظاهر آن مرد کلام

گفت کای کور حقیقت ناشناس

حبّ دنیا از سرت برده حواس

منکر نور ولایت ناسپاس

نیست بر بنیاد ایمانت اساس

گوش کن تا گویم اوصاف امام

می شناسد مکه و بیت و حرم

جای پای این ولیّ محترم

زاده ی سبط نبیّ ذوالکرم

پاک و پاکیزه نژاد این سرورم

چون که ظاهر گردد این بدر تمام

بر کرامت هاست محور آن کریم

معرفت دارد به او رکن حطیم

در کنارش چون که او گردد مقیم

کی ز انکارت ضرر یابد زعیم

هم عرب هم فارس دارند احترام

زاده ی زهرا بود ای منکران

جدّ پاکش خاتم  پیغمبران

یادشان بعد از خدای مهربان

خیر و نیکی راست طغری نامشان

بر بلایا حُبشان مهر ختام

شد فزون انعام و احسان خدا

متقین را بوده ایشان پیشوا

در زمین بر نیک نامان رهنما

ناشنیده کس ز ایشان قول لا

جز به هنگام تشهد والسلام

زین سخن ها شد هشام اندر غضب

گفت بنمایم فرزدق را ادب

می کنم او را به زندان در تعب

تا نگردد گِرد گستاخی عرب

شد(رهائی) آخر از بند هشام

(اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - یکشنبه 96/2/11 ] [ 2:51 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

* رهائی قمشه ای * علی محمد رهائی متخلص به ( رهائی) فرزند یدالله درتاریخ سوم آبانماه یکهزار وسیصد و بیست شش شمسی در شب عید قربان در شهرستان شهرضا (قمشه سابق) درخانواده مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود پس ازگذراندن تحصیلات ششم ابتدایی قدیم به همراه پدر به شغل کشاورزی مشغول شد عشق و علاقه به قرآن و معارف اسلامی چنان بود که مرتب درکلاس درس قرآنی که مربی و استاد آن عموی ایشان حاج شیخ خلیل الله رهائی بودند مرتب حاضر و بهره ها می بردند کلاس قرآن آقای رهائی به شکلی بود که در آن زمان به دلیل جامعیت استاد آن از حیث قرائت و تجوید و صوت زیبا و منحصر به فرد و اخلاق و معنویت ایشان و همچنین علمیت ایشان از نظرعلوم حوزوی به تفسیر و فقه ادبیات وحکمت و فلسفه مشتاقان فراوانی را به این کلاس جذب می نمود و درآن زمان دوره رضاخان و پسر ملعونش که دوران اختناق بود فرصت بسیارخوبی برای اجتماع طالبان حق و حقیقت بود و در بین کلاسهای قرآنی که برگزار می شد کلاس شاخصی بود که برای کسانی که درآن شرکت می نمودند و افتخار می نمودند به حضورشان در این مجلس قرآن که نه تنها قرائت صرف بلکه مجلس درسی بود حول محور قرآن و بسیاری هم به دنبال آن مشتاق علوم حوزوی می شدند و به دنبال فراگیری آن وارد حوزه علمیه و افتخار طلبگی سربازی امام زمان عجل الله فرجه را می یافتند لذا شوق فرا گیری علوم حوزوی در وجود ایشان شعله ور و در آرزوی آن بودند اما به دلیل وضع سخت خانواده ازحیث معیشت که نه پشتیبانی می شدند تا بتوانند با خیالی آسوده به درس و تحصیل بپردازند بلکه داشتند درامور معاش خانواده کمک و یاور باشند توفیق حضور روزانه درحوزه را پیدا نکردند اما علاقه ایشان ایشان را آسوده نمی گذاشت لذا در پایان فعالیت کسب وکار روز و ایام تعطیل با درخواست از فضلا و اساتید حوزه همچون حجج اسلام شیخ محمدعلی مکارمی، شیخ محمدحسین رهائی ،شیخ غلامحسین اسماعیل پور،شیخ علی تاکی(نجفی) ،به محضرایشان حاضر می شدند و به فراگیری علوم حوزوی ادبیات نصاب و صرف و نحو و منطق جامع المقدمات و سیوطی تبصره و عروه و دیگر کتب حوزوی و بهره گیری و مطالعه سایرکتب اخلاقی مانند معراج السعاده و اعتقادی و تاریخی که از علمای دین می یافتند بهره می بردند شوق و ذوق به ادبیات وشعر و انس باکتب و اشعار بزرگانی همچون حافظ وخیام و علامه کمپانی(غروی ) و عمان سامانی و حاج میرزا ن
موضوعات وب
لینک های مفید