رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
|
مخمس در مدح مولی الموحدین حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام دوش زیبا منظری از رخ برافکنده نقاب کز جمال وی خجل گردید روی آفتاب از نگاه دلنشینش قلب عالم گشته آب آسمان از بهر تعظیمش خم آمد چون حباب جعد مشکینش مرا انداخت اندر پیچ و تاب از فروغ طلعتش ناسوت غرق نور شد عالم افلاک زین نور مبین در نور شد از رخش چون صبح صادق آن شب دیجور شد ابن عمش مصطفی زین موهبت مسرور شد کعبه را مجد وشرف بخشید پای بوتراب خانه ی دیرینه شد مشکوه رب العالمین زادگاه نور مطلق مظهر عین الیقین مطلع نور جمال خسرو ملک یقین مرشد روح القدس مولی امیر المومنین بازوی ختم نبوت مظهر ام الکتاب حجت حق نور مطلق شاهد بزم خلود دُرّ مکنون بحر مشحون مظهر غیب و شهود فخر انسان عبد سبحان اسوه ی تقوا و جود فیض سرمد نفس احمد علم بی حدّ و حدود فاتح اقلیم ایمان معنی فصل الخطاب جلوه ی روی نگاری تو ولی کردگاری مصطفی را جان نثاری حیدر مرحب شکاری قبله ی اهل یقینی صِهر ختم المرسلینی نور چشم مومنینی خار چشم ظالمینی ای امیر اهل ایمان شافع یوم الحساب باب علم مصطفائی هم امیر لافتائی ماه برج انمائی زیب تاج هل اتائی منبع جود و عطائی مظهر صبر و رضائی از خدا کی تو جدائی آینه، ایزد نمائی بر گدای درگه خود از کرم بگشای باب بنده ی جام الستم تا ابد مخمور و مستم بر سر راهت نشستم تا مگر گیری تو دستم من به عشقت پای بستم در مدیحت من که هستم در تولای تو هستم بر طریقت پای بستم ساقیا جامی (رهائی) را بده زان شهد ناب
(اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - شنبه 97/1/12 ] [ 12:2 صبح ] [ رهائی ]
[ نظر ]
{در مدح امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام} صفای گلشن توحید از صفای علیست بقای کعبه ی تمجید از بقای علیست نوای گرم محمد به گنبد خضراء ز بند بند نی و نای دلربای علیست ندای مکتب قرآن به عالم ناسوت بلند تا به کنگره ی عرش از ندای علیست صدای نغمه ی توحید گر طنین انداز شده به عرصه ی گیتی صدا صدای علیست هوای کون و مکان گر معطرست چو مِشک همه ز خوی خوش و موی مشکسای علیست دعای اهل نفس گر بلا بگرداند به یاد آل علی و همه دعای علیست به پای کعبه ی مقصود گر طواف کنی مقام و رکن و حرم جمله جای پای علیست رضای صاحب بیت و قبولی طاعات به مهر احمد و آل و دگر رضای علیست ولای شاه ولایت بجو که کس نبرد رهی به سوی سعادت که آن ولای علیست لوای حمد خداوند قادر منّان اگر طلب بنمائی همان لوای علیست سرای جاودان و بهشت برین به روز جزا رهین معرفت و خدمتِ سرای علیست گدائیش بود افزون ز تاج خسرو و جم که صد هزار فریدون و جم گدای علیست صفای باطن و عرفان و رمز سیر و سلوک صراط مستقیم همان راه با صفای علیست بقای دولت قرآن که در کشاکش دهر بجاست تا به قیامت همه بقای علیست فدای خاک قدومش سر (رهائی) باد هزار مرتبه جان و سرم فدای علیست (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - شنبه 97/1/12 ] [ 12:0 صبح ] [ رهائی ]
[ نظر ]
در مدح حضرت مولی الموحدین امیر المومنین علیه السلام (و این که با ولایت آل محمدصلوات الله علیهم انسان دارای مرتبه و مقام می باشد) چون که اندر عالم ذر نَشْأتْ از داور گرفتم هر دم از کِتم عَدَم من صورتی دیگر گرفتم قائِلِ فی الارض إنّی جاعلٌ کردم خلیفه کِسوَه ی انسانیت از خالق اکبر گرفتم گفته در حقم تبارک ذات پاک لایزالم از نَفَختُ فیه اندر کالبد جوهر گرفتم خاک بودم حق نهادم تاج کَرَّمْنای بر سر چون که مِهرت از ازل در سینه ام گوهر گرفتم هر دم از عهد اَلَستم رتبه ی قالوا بلی را با ولای مرتضی و آل او یکسر گرفتم تشنه بودم در بیابان ضلال و بخت گفتم جام سرشار فلاح از ساقی کوثر گرفتم فخر کردم بر ملک چون عَلَّمَ الاسماء خدایم کرده زان اسماء نام خمسه را مصدر گرفتم احمد مرسل رسول هاشمی و اهل و بیتش نام ارکان هدی را من به سر افسر گرفتم زنده ی عشق شه مردان امیر لافتایم این مدال اندر ازل از خواجه ی قنبر گرفتم من که مسجود ملک گشتم به بَدوِ آفرینش توتیای دیده از خاک ره حیدر گرفتم آیت کبرای دین حبل المتین شیر خدا را تا صف محشر برای خویشتن رهبر گرفتم من غلام شیر یزدان خسرو ملک یقینم اندر آن حصن حصین از بهر خود سنگر گرفتم یا علی ای ذات پاکت مظهر آیات قرآن از غم خون جبینت قلب پر آذر گرفتم بر ترابم گر گذر کردی مکن تحقیر جانا با ولای بوتراب از این جهان شهپر گرفتم من که از قید اسارت زین جهان گشتم (رهائی) دست خود بر دامن شاه کرم گستر گرفتم
(اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - جمعه 97/1/11 ] [ 11:53 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
*درمیلاد حضرت امام محمد تقی جوادالأ ئمه علیه السلام* ماه برج إنّما طالع شد از دوش رضا (ع) یا جهان گردیده روشن از سراج هَل أتی یا قرین گردیده مِهر و ماه در مُلک جود یا درآغوش پدر جا کرده نور کبریاء از گل رخسار او گلزار طه مشک بیز وز جمالش مُنبسط مُلک و مَلک أرض و سماء از وجودش پرچم جود وکرامت استوار گشت تا جاری شود سر چشمه ی جود وسخاء مَظهر تقوا وایمان معدن علم لَدُن فاتح اقلیم دانش در جهان ابن الرضا(ع) ریزه خوار سفره ی احسان او خلق جهان اختر برج نهم در آسمان أولیاء نام او باشد محمد(ع) مُظهِر تقوا تقی(ع) هم جواد (ع) از نسل زهرا (س)و علی مرتضی (ع) سبط موسی (ع)قرة العین امام هشتمین (ع) گوهر بحر ولایت بر سریر إرتضا روشن از یُمن قدومش عالم هستی نمود هم شده روشن از او چشم علی موسی الرضا (ع) بر جناب او توسل جوی اندر مشکلات تا رهائی گردی از فقر و روی سوی غناء (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 97/1/9 ] [ 2:24 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
درشهادت حضرت امام علی بن محمد بن الهادی النقیعلیه السلام باز بر بام فلک خیمه ی نیلی شده بر پا باز در عالم ناسوت شده شورش و غوغا باز از فرط اَلَم جن و ملک در غم و افغان باز جبریل کند نوحه در این ماتم عظمی دوستان گشته ملبّس به عزا سر به گریبان در غم حضرت هادیّ (ع) و جگر گوشه ی زهرا(س) کشته ی زهر جفا گشته علی ابن محمد(ع) آه جانسوز خلایق شده بر طارم اعلی به سرم خاک مصیبت شده و سیل سرشکم شده جاری به عزای خلف سیّد بطحا معتمد زهر جفا ریخت به کام وی و ننمود شرمی از ختم رسولان و نی از خالق یکتا جان عالم به فدایت که همه جان جهانی سوخت دل ها به عزایت که تویی مونس دل ها تو شه کشور عشقی و مه برج ولایی خسرو ملک یقینی و گل گلشن طا ها خرمن عمر تو را دست تبهکار شرر زد سوخت زان آتش کین تا به ابد خرمن جان ها همه گوییم به مهدی(عج) سرتان باد سلامت معذرت خواست (رهائی) که نَبُد ناطقه گویا (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 97/1/2 ] [ 11:13 صبح ] [ رهائی ]
[ نظر ]
|