سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
 
قالب وبلاگ

*مخمس مسمط*

 در مدیحه ی صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها

http://s5.picofile.com/file/8120456242/hazrate_fateme_78.jpg

شمس و قمر منور از نور جمال فاطمه

ارض و سماء معطر از بوی کمال فاطمه

لوح و قلم نشانی از قدر مثال فاطمه

عرش برین مزین از مجد و جلال فاطمه

مشتری و زهره خجل شد ز خصال فاطمه

ماهیت وجود او حقیقت محمدی

انیت و حدود او عزت و جاه سرمدی

مشتعل از وجود وی شرع مبین احمدی

کوکبه ی منیره ی ولایت مویدی

گشته فروزنده ز مشکوه جلال فاطمه

همسر شاه لافتی ام ائمه ی هدی

مبداء کل و منتهی نور جلال کبریاء

حجره نشین هل اتی طلیعه ی نور خدا

خیر کثیر مصطفی سهل یسیر مرتضی

آیه ی تسلیم و رضا جزء کمال فاطمه

بحر عفاف مستتر لجه ی قبض مستمر

لیله قدر مستتر اسوه ی صبر فاستطر

لنگر ارض مستقر حافظ سر مستتر

رکن سماء منتظر کنز علوم منتشر

خشم ملیک مقتدر رنج و ملال فاطمه

شفیعه ی روز جزاءمنیره ی بدر الدجی

کریمه ی شمس الضحی دخت رسول دو سرا

قائمه ی عرش علا سطوره ی صبر و رضا

وسیله ی ملک بقاء حلیمه ی امر قضاء

نیست به چشمه ی بقاء غیر زلال فاطمه

انسیه ی حوراستی زکیه ی عذراستی

شکوفه ی طاهاستی محبوبه ی مولاستی

صدیقه ی کبراستی منصوره ی عظماستی

در بحر علم مصطفی هم گوهر یکتاستی

نور سماوات و زمین نور جمال فاطمه

ریحانه ی خیرالبشر دردانه ی بحر ظفر

نخل نبوت را ثمر مفهوم عدل منتظر

درج عفاف پر گهر خاک درش کحل بصر

اندر مدیحت مفتخر بنما (رهائی) را نظر

تا حشر دارد چشم تر اندر ملال فاطمه

 

(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - جمعه 95/12/28 ] [ 11:0 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]

* به مناسبت روز مادر*

میلاد حضرت فاطمه زهرا و روز مادر

مادر ای روشنی دیده و ای نخل امید

ای رخت شمع شبستان دل و فصل نوید

گلشن مهر و صفا سایه ی لطف تو مرا

آورد رائحه ی باد صبا صبح امید

ای همایون به سرم بال محبت بگشای

که ز جان تو به جان بارقه ی روح دمید

همه سر فصل حیاتم ز حیات تو بود

که شب و روز نمایم ز خدایت تمجید

همه خشنودی حق عین رضای تو بود

که به زیر قدم توست بهشت جاوید

تا بود جان به تنم محو مباد از نظرم

خار هر درد و بلایم که به جان تو خلید

همه شب هست دعایم که خدایا مرسان

ساعتی را که ز سر سایه ی او رخت کشید

تهنیت گویم و تبریک من این روز شریف

باد ایام تو ای مادر دلسوز سعید

راحت خاطر تو هست (رهائی) ز سقر

ز من آزرده نگردی که شوم روی سپید

 

(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - جمعه 95/12/28 ] [ 10:55 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]

نوحه ی سینه زنی درمصیبت بیبی دوعالم حضرت زهرا(سلام الله علیها) 

http://dl.azizihonar.com/poster/zahedi-baner-shahadat-hazrate-zahra-3.jpg

یا فاطمه من عقده ی دل وا نکردم

گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم

چشم انتظارم مهدی بیاید

تا تربتت را پیدا نماید

جای سرشک از دیدگان گر خون ببارم

گر روز و شب همواره چون مجنون ببارم

از سوز آهم گر زنم آتش به عالم

از ابر غم بر دشت و بر هامون ببارم

از درد پهلویت در و دیوار گرید

صاحب زمان از این مصیبت زار گرید

ارض و سماء جن و بشر تا روز محشر

زان بازوی مجروح آن مسمار گرید

از داغت ای ریحانه ی باغ پیمبر

گردید قلب شیعیان کانون آذر

نیلی شده از ضرب سیلی روی ماهت

تبت یدا آن ملحد میشوم کافر

گرید حسن گرید حسین در ماتم تو

هم زینب و کلثوم و فضه از غم تو

شاه ولایت درفراغت سربه دیوار

بنهاده وگریددمادم ازغم تو

تا جان به تن بودت حمایت از ولایت

کردی و بردی گوی سبقت در شهادت

بعد از پدر ایام عمرت بود و کوتاه

مقرون با سوز و گداز و رنج و حسرت

اندر عزای فاطمه اشک (رهائی)

ریزد به دامن تا کند نوحه سرائی

گردد برایم توشه ای در روز محشر

حب ائمه زاد روز بی نوائی

 

(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - شنبه 95/11/24 ] [ 10:33 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]

  *نوحه در شهادتحضرت زهرا(صلوات ا... علیها)*

یا فاطمه الزهرا دست من و دامانت

یا بنت رسول اله دست من و دامانت

گشتی تو شهید از کین ما بین در و دیوار

گنجینه ی اسرارت مجروح شد از مسمار

محسن ز جفا کشتند آن مردم بد کردار

از بهر علی بودی تا آن دم آخر یاد

تو مظهرسبحانی تو اسوه ی ایمانی تو حامی قرآنی تو رحمت رحمانی یا فاطمه الزهرا

از بعد رسول اله ای نو گل سبحانی پژمرده

خاکم به دهن بی بی سیلی ز جفا خورده

با دیده ی گریان و با خاطر آزرده

سر نو گل ایامت در خاک فرو برده

تو ام ابیهائی تو وارث طاهائی تو مونس جان هائی تو مظهر تقوائی یا فاطمه الزهرا

گریان حسنین اندر این واقعه ی عظمی

هم شیر خدا گریان زین داهیه ی کبری

هم جن و ملک گریان ماتمکده شد غبراء

هم زینب و هم کلثوم هم مریم و هم حواء

صدیقه ی کبرائی انسیه ی حورائی محبوبه ی مولائی اسطوره ی تقوائی یافاطمه الزهرا

در ماتم جانسوزت دل ها همه شد بریان

جبریل امین گریان هم حوری و هم غلمان

اشکش ز بصر جاری مهدی شده چون یاران

سیال رهائی کن هر صبح و مساء چشمان

یا فاطمه الزهرا دست من و دامانت

یا بنت رسول اله دست من و دامانت

نومید مکن ما را از درگه احسانت

 

(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - شنبه 95/11/24 ] [ 10:30 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]

 مرثیه درباره ی حضرتصدیقه ی طاهره فاطمه زهرا(سلام الله علیها)

در عزای فاطمه چون نای نی دم می زنم

اشک حسرت ریزم و آتش به عالم می زنم

تا بود جان بر تنم گویم که زهرا شد شهید

با غم و اشکم اساس کفر بر هم می زنم

من ندانم در جهان آخر مگر جرمت چه بود

که عمر از ضرب در پهلوی تو بشکسته بود

زد به بازویت چرا قنفذ سیاط ظلم و کین

میخ در بر سینه ی زارت چرا مَأوی نمود

از چه رو بین در و دیوار محسن شد شهید

تا ابد ثلث ذراری در یم خون آرمید

آن که جبرائیل بی اذنش نشد وارد به بیت

هجمه بنمودند بی اذنش چرا قوم پلید

ای سماء خون از بصر بر دشت و بر هامون ببار

تا ابد ای چرخ اشک از دیده چون جیحون ببار

بهر مظلومیت دخت پیمبر در زمین

ای رهائی از بصر همواره سیل خون ببار

در حمایت از ولایت پهلوی زهرا شکست

سینه اش از میخ در آزرده و بازوش خست

گفت یا فضة خُذینی محسنم گردید سقط

مرغ روحم کرد آهنگ جنان بالم شکست

 

(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - شنبه 95/11/24 ] [ 10:29 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

* رهائی قمشه ای * علی محمد رهائی متخلص به ( رهائی) فرزند یدالله درتاریخ سوم آبانماه یکهزار وسیصد و بیست شش شمسی در شب عید قربان در شهرستان شهرضا (قمشه سابق) درخانواده مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود پس ازگذراندن تحصیلات ششم ابتدایی قدیم به همراه پدر به شغل کشاورزی مشغول شد عشق و علاقه به قرآن و معارف اسلامی چنان بود که مرتب درکلاس درس قرآنی که مربی و استاد آن عموی ایشان حاج شیخ خلیل الله رهائی بودند مرتب حاضر و بهره ها می بردند کلاس قرآن آقای رهائی به شکلی بود که در آن زمان به دلیل جامعیت استاد آن از حیث قرائت و تجوید و صوت زیبا و منحصر به فرد و اخلاق و معنویت ایشان و همچنین علمیت ایشان از نظرعلوم حوزوی به تفسیر و فقه ادبیات وحکمت و فلسفه مشتاقان فراوانی را به این کلاس جذب می نمود و درآن زمان دوره رضاخان و پسر ملعونش که دوران اختناق بود فرصت بسیارخوبی برای اجتماع طالبان حق و حقیقت بود و در بین کلاسهای قرآنی که برگزار می شد کلاس شاخصی بود که برای کسانی که درآن شرکت می نمودند و افتخار می نمودند به حضورشان در این مجلس قرآن که نه تنها قرائت صرف بلکه مجلس درسی بود حول محور قرآن و بسیاری هم به دنبال آن مشتاق علوم حوزوی می شدند و به دنبال فراگیری آن وارد حوزه علمیه و افتخار طلبگی سربازی امام زمان عجل الله فرجه را می یافتند لذا شوق فرا گیری علوم حوزوی در وجود ایشان شعله ور و در آرزوی آن بودند اما به دلیل وضع سخت خانواده ازحیث معیشت که نه پشتیبانی می شدند تا بتوانند با خیالی آسوده به درس و تحصیل بپردازند بلکه داشتند درامور معاش خانواده کمک و یاور باشند توفیق حضور روزانه درحوزه را پیدا نکردند اما علاقه ایشان ایشان را آسوده نمی گذاشت لذا در پایان فعالیت کسب وکار روز و ایام تعطیل با درخواست از فضلا و اساتید حوزه همچون حجج اسلام شیخ محمدعلی مکارمی، شیخ محمدحسین رهائی ،شیخ غلامحسین اسماعیل پور،شیخ علی تاکی(نجفی) ،به محضرایشان حاضر می شدند و به فراگیری علوم حوزوی ادبیات نصاب و صرف و نحو و منطق جامع المقدمات و سیوطی تبصره و عروه و دیگر کتب حوزوی و بهره گیری و مطالعه سایرکتب اخلاقی مانند معراج السعاده و اعتقادی و تاریخی که از علمای دین می یافتند بهره می بردند شوق و ذوق به ادبیات وشعر و انس باکتب و اشعار بزرگانی همچون حافظ وخیام و علامه کمپانی(غروی ) و عمان سامانی و حاج میرزا ن
موضوعات وب
لینک های مفید