سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
 
قالب وبلاگ

  *ای رضاجان(ع)غریب خراسان*

http://www.afghanirca.com/fa/cms/image/138858941484.jpg

من گدایم گدایم گدایم

من گدای شه دین رضایم (ع)

ای رضاجان (ع)غریب خراسان

زائرت آمده زار و نالان

کن نظر بر من ای شاه خوبان

حق زهرا (س)گل باغ ایمان

در جوارت شها میهمانم

سوی لطفت بود دیدگانم

دست خالی از این در مرانم

ای حریم تو دارالامانم
ای گل گلشن باغ توحید

آمدم بر درت با صد امید

گنبدت کعبه ماه و خورشید

خادم درگهت صد چو جمشید

زائر کوی سلطان طوسم

من بر آن آستان خاکبوسم

از محبان شمس الشموسم

در جوار انیس النفّوسم

در غم مرگ دخت پیمبر(س)

ریزم از دیدگان دُرّ و گوهر

شد گل باغ توحید پرپر

فاطمه (س)شافع روز محشر

من گدای شه دین رضایم (ع)

آستان بوسش از شهرضایم

در طواف حریم خدایم

اندر این در بود التجایم

ای رضا جان (ع)رضا جان(ع) رضاجان(ع)

باز کن بر رویم باب احسان

تا شدی کشته ی ز هر عدوان

شد (رهائی) ز غم زار و نالان

 

(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 95/9/9 ] [ 8:20 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]

*نوحه راهیان حضرت علی بن موسی الرضاعلیه السلام*

ما به دیدار رضا شاه خراسان می رویم

در طواف کعبه ی سلطان خوبان می رویم

ذکر ما باشد درود و وِرد ما باشد سلام

با دل بشکسته و با چشم گریان می رویم

ای رضا جان اَلسّلام شاه خوبان اَلسّلام

در طواف مرقد حج فقیران می رویم

ما بگلزار جنان و باغ رضوان می رویم

روضه ی خلد برین باشد طواف کوی او

در طواف کوی سلطان غریبان می رویم

ای رضا جان اَلسّلام شاه خوبان اَلسّلام

دل بریدیم از وطن با اشتیاق حضرتش

تا بریزیم از بصر اشک روان بر غربتش

سرگذاریم از سر صدق و صفا بر تربتش

در ضیافت خانه ی آن مهر تابان می رویم

ای رضا جان اَلسّلام شاه خوبان اَلسّلام

زائر کوی رضائیم از سر صدق وصفا

می زنیم بر آستانش بوسه از مهر و وفا

تا بگیریم در بغل قبر علی موسی الرضا

با دو صد شور و نوا زار و پریشان می رویم

ای رضا جان اَلسّلام شاه خوبان اَلسّلام

می وزد بوی بهشت از مرقد شاه رضا

می درخشد گنبدش از نور عرش کبریا

خاک پای زائرش بر (رهائی) توتیا

در تجلّی گاه آن مهر درخشان می رویم

(در عزای فاطمه سر در گریبان می رویم)

ای رضا جان اَلسّلام شاه خوبان اَلسّلام

(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 95/9/9 ] [ 8:12 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]

در شهادت حضرت رسول اکرمصلی الله علیه وآله و امام حسن مجتبیعلیه السلام 

باز اندر چهره ی گیتی غبار غم نشست

باز از فرط الم پشت بنی آدم شکست

بر سر زانوی غم لاهوتیان بنهاده سر

وا اسف شیرازه ی ناسوتیان از هم گُسَست

در عزای خاتم پیغمبران (ص) شد نوحه گر

در سماء روح القدس اندر زمین جن و بشر

عالم اسلام اندر خیمه ی ماتم نشست

شد روان خون جگر همراه با اشک بصر

شد شهید زهر کین سبط نبی مصطفی (ص)

خون جگر شد از جفا نوباوه ی باغ هدی

زاده ی زهرای اطهر(س) نور چشم مرتضی(ع)

میوه ی باغ رسالت زینت عرش خدا

گفت زینب(س) خواهرم طشتی بیاور در برم

بهر چه جانم فدایت نور چشمان ترم

باید از لخت جگر شاهد برایت آورم

از جفای جعده تا گویم چه آمد بر سرم

روح پاکش شد شتابان در جوار مصطفی (ص)

جسم پاکش تیر باران شد ز جور اشقیا

دیده گریان در عزایش شد حسین (ع) سر جدا

تربتش باشد (رهائی) دوستان را توتیا

 

(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - شنبه 95/9/7 ] [ 4:49 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]

توسل بهحضرت ابا عبداالله الحسینعلیه السلامو حضرت پیامبرصلی الله علیه وآلهو امام مجتبیعلیه السلام و حضرت رضاعلیه السلام

http://bayanbox.ir/view/2270620593029757538/e-hasan-mojtaba.jpg

سینه مالامال از داغ شهید کربلاست

دیده گریان در عزای خامس آل عباست

تا بود جان در تنم دارم دو چشمی اشکبار

تا قیامت اشک ریزان زین مصیبت دیده هاست

در محرم گر خزان گردید گلزار رسول(ص)

در صفر از مرگ پیغمبر(ص) جهان ماتم سراست

از شرار زهر کین شد خون جگر سبط نبی(ع)

زینب (س) ام المصائب شاهد این ماجراست

چون امام مجتبی (ع)را دید گریان شد حسین (ع)

طشت از لخت جگر همچون عقیق وکهرباست

از جفا و کینه ی مأموم  میشوم  پلید

زهر آتش بار در کام علی موسی الرضاست (ع)

گفت گر بر  گشتم  و دارم عبا بر سر بدان

سید و سالار تو مسموم انگور جفاست

تا جوادم (ع) آید از ره، حجره را مسدود کن

گاهِ تسلیم امانت آمد و روز عزاست

بود چون حیران ابا صلت اندرون خانه را

دید چون طور تجلی از رخ پور رضاست (ع)

یوسف(ع) آمد بر سر بالین یعقوب(ع) و بدید

در تب و تاب از شرار زهر و سر گرم خداست

پس سرش بنهاد بر دامان و رازش گوش کرد

دید روحش را که عازم در حریم کبریاست

جسم او مدفون به طوس و گشته باغی از بهشت

مستجار ما (رهائی) روضه ی او سال هاست

 

(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - شنبه 95/9/7 ] [ 4:48 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]

 (نوحه ی سینه زنی در شهادت امام مجتبیعلیه السلام)

http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/94-08/30/farhangnews_56137-173175-1448117284.jpg

چون شد شهید زهر کین زاده ی زهرا(س)

رفت از زمین بر آسمان بانگ وا ویلا

شد نوحه گر مرغ هوا ماهی دریا

اندر عزای مجتبی (ع) خون شده دل ها

گفتا به زینب (س) خواهرم ای الم پرور

سبط نبی مصطفی(ص) زاده ی حیدر(ع)

خواهر مرا درد جگر می کشد آخر

طشتی بیاور تا شوم فارغ از دنیا

زد جعده ی ملعونه ام بر جگر آذر

ننمود شرمی از خدا و نه پیغمبر(ص)

از مادرم زهرا(س) و نی  ساقی کوثر(ع)

خواهر حسینم(ع) زین مصیبت خبر بنما

آمد طبیب دردمندان به بالینش

بوسید روی انور و چشم حق بینش

از دیده جاری بر جبین اشک خونینش

چون دید در تاب و تب است زاده ی طاها(ع)

جان ها فدایت یا حسن(ع) سبط پیغمبر(ص)

بعد از پدر بودی تو بر شیعیان سرور

دست من و دامانت ای شافع محشر

سوزم ز داغت زاده ی سید بطحا(ص)

روز عزا و شیون و ماتم است امروز

روز غروب نیّر اعظم(ع) است امروز

می آید از جن و ملک ناله ی جانسوز

بزم عزا دارد سه جا حضرت زهرا(س)

در طوس از زهر جفا شد رضا(ع) مسموم

از جور مأمون ستمگر جهان مغموم

این کینه ی دیرینه شد بر همه معلوم

سوزد (رهائی) تا ابد زین الم جان ها

 

(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - شنبه 95/9/7 ] [ 4:47 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

* رهائی قمشه ای * علی محمد رهائی متخلص به ( رهائی) فرزند یدالله درتاریخ سوم آبانماه یکهزار وسیصد و بیست شش شمسی در شب عید قربان در شهرستان شهرضا (قمشه سابق) درخانواده مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود پس ازگذراندن تحصیلات ششم ابتدایی قدیم به همراه پدر به شغل کشاورزی مشغول شد عشق و علاقه به قرآن و معارف اسلامی چنان بود که مرتب درکلاس درس قرآنی که مربی و استاد آن عموی ایشان حاج شیخ خلیل الله رهائی بودند مرتب حاضر و بهره ها می بردند کلاس قرآن آقای رهائی به شکلی بود که در آن زمان به دلیل جامعیت استاد آن از حیث قرائت و تجوید و صوت زیبا و منحصر به فرد و اخلاق و معنویت ایشان و همچنین علمیت ایشان از نظرعلوم حوزوی به تفسیر و فقه ادبیات وحکمت و فلسفه مشتاقان فراوانی را به این کلاس جذب می نمود و درآن زمان دوره رضاخان و پسر ملعونش که دوران اختناق بود فرصت بسیارخوبی برای اجتماع طالبان حق و حقیقت بود و در بین کلاسهای قرآنی که برگزار می شد کلاس شاخصی بود که برای کسانی که درآن شرکت می نمودند و افتخار می نمودند به حضورشان در این مجلس قرآن که نه تنها قرائت صرف بلکه مجلس درسی بود حول محور قرآن و بسیاری هم به دنبال آن مشتاق علوم حوزوی می شدند و به دنبال فراگیری آن وارد حوزه علمیه و افتخار طلبگی سربازی امام زمان عجل الله فرجه را می یافتند لذا شوق فرا گیری علوم حوزوی در وجود ایشان شعله ور و در آرزوی آن بودند اما به دلیل وضع سخت خانواده ازحیث معیشت که نه پشتیبانی می شدند تا بتوانند با خیالی آسوده به درس و تحصیل بپردازند بلکه داشتند درامور معاش خانواده کمک و یاور باشند توفیق حضور روزانه درحوزه را پیدا نکردند اما علاقه ایشان ایشان را آسوده نمی گذاشت لذا در پایان فعالیت کسب وکار روز و ایام تعطیل با درخواست از فضلا و اساتید حوزه همچون حجج اسلام شیخ محمدعلی مکارمی، شیخ محمدحسین رهائی ،شیخ غلامحسین اسماعیل پور،شیخ علی تاکی(نجفی) ،به محضرایشان حاضر می شدند و به فراگیری علوم حوزوی ادبیات نصاب و صرف و نحو و منطق جامع المقدمات و سیوطی تبصره و عروه و دیگر کتب حوزوی و بهره گیری و مطالعه سایرکتب اخلاقی مانند معراج السعاده و اعتقادی و تاریخی که از علمای دین می یافتند بهره می بردند شوق و ذوق به ادبیات وشعر و انس باکتب و اشعار بزرگانی همچون حافظ وخیام و علامه کمپانی(غروی ) و عمان سامانی و حاج میرزا ن
موضوعات وب
لینک های مفید