سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
 
قالب وبلاگ

قصیده موشح به آیه ی شریفه ی:

 {و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین} 

وصال گلشن رویت کجا کنم حاصل

نفس برآمد وماندست آرزو  بر دل

رسیده مژده که از رخ بر افکنی تو نقاب

یقین کنم که قریب است حل این مشکل

دلم فسرده ز هجران ماه رخسارت

اسیر خال رخت از غم فراق کَسِل

نه پای تا بنهم در ره وصال قدم

نه می کنی تو عنایت به عاشق بی دل

مرا به گوشه ی چشمی تفقّدی بنما

نیاز ما بنما با تبسمی مُقبِل

نماز شام غریبان در این شب دیجور

علی الصباح امیدم مگر شود حاصل

لبت چو لؤلؤ لا لا و حسن دلجویت

یکی قمر که به گیسوی لیل شد مایل

از آن زمان که اسیر کمند عشق تو ام

لبم به مدح و ثنایت همی بود شاغل

ذوی العقول ز عشق رخت شده مجنون

یقین کنند به وصلت شبی شده نائل

نثار خاک قدوم تو هستی من باد

اگر چه نیست مرا غیر جان ناقابل

سر تو باد سلامت که سِرّ سبحانی

تو جان جمله جهانی و تن به جان کامل

ضعیف تر منم از مور و حشمت اللهی

علوم آدم و خاتم برای تو نازل

فلک تو راست چو فُلک و مَلَک تو را دربان

وراثت همه ی انبیاء به تو شامل

اگر مراد  نبودی و کعبه ی مقصود

فسانه بود من و ما و قصه ای باطل

یمین یثرب و بطحا یسار و ملک وجود

اگر خطا نکنم هست بر شما محفل

لوای نصر من الله چو بر فراز کنی

امید و آرزوی عالمی شود حاصل

رهین نفس نفیس تو  اَند  خلق جهان

ضیافتت همه ی کائنات را شامل

ولی اعظم حق و خلیفه اللهی

نوید صبح امید از تو می شود واصل

جمال و جلوه ی ذاتی به عالم ناسوت

عزیز ملک یقینی به مصر کشور دل

لطافت گل نرجس نگر که گلشن دهر

همیشه بر گل رخسار اوست مستقبل

محیط کون و مکان و مدار شمس و قمر

امین سر خدا اسم اعظم مُنزَل

اگر ز پرده ی غیبت برون شوی روزی

مسیح پشت سرت ایستاده مُستعجل

مراد ما بنما حاصل ای خجسته خصال

تمام گشت عمر و نگشتیم در نظر مقبل

وجود عالم امکان طفیل جود شماست

نماز و روزه ی ما  بی  ولای  تو باطل

جواز ما به قیامت اگر کنی طُغری

علی الصّراط گذر می کنیم ما عاجل

لسان ما بود اَ لْکَن به مِدحت قائم

همای رحمت و دریای لطف بی ساحل

من آن غلام حلقه به گوشم که گشته ام آبِق

اگر چه منفعلم شرمسار و مستأصل

لقاء مهدی موعود آرزوی منست

وصال اوست بما ربح عمر بی حاصل

اگر ز لطف نمائی به عاشقان نظری

رهائیم که در این خاکدان شده غافل

ثواب کن به نگاهی بر این گدای رهت

یتیم گر بنوازی منم یتیم خجل

نثار نعل سمند تو باد هستی ما

ظهور کن شه خوبان و محو کن باطل

(اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - جمعه 95/3/1 ] [ 7:57 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]

سرودموشح درولادت حضرت  بقیة الله الاعظمعجل الله فرجه

https://image.jimcdn.com/app/cms/image/transf/none/path/sa8207a09d2ee7663/image/i7fb9acf085d266e8/version/1431241148/image.png

در اول مصراع های این سروده قرار گرفته استآیه ی شریفه ی

{جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا}

جلوه ی نور خدا مهدی صاحب زمان

اختر ثانی عشر پادشه انس و جان

اصل بقا بود توست سایه ی ممدود توست

لنگر عرش برین قطب زمین و زمان

حافظ غیب مصون حامی مستضعفان

قاسم ارزاق خلق غایت ملک و مکان

وصف تو نتوان نمود ره به تو بتوان گشود

زاهق اوراق کفر قاطع ظلم از جهان

هم تو ولی اللَّهی وارث ثار اللَّهی

قدرت حی قدیر کی تو کنی رخ عیان

ای که به راه شماست دیده ی خلق خدا

لطف عمیمت بود بر سر ما سایبان

بر همه خلق جهان باز بود بالعیان

ای به فدایت همه باب تو دارالأمان

طلعت زیبای تو آینه ی حق نما

لعل گهر زای تو کی بشود درفشان

ای سر و سالار ما شمع شب تار ما

نیست به غیر از رخت آرزوی دوستان

نام تو بر لوح دل دارم و هستم خجل

ای به فدای رهت لوح دل و نقد جان

لطف خفی و جلی دل به تو شد منجلی

بهر خدا بر سرم گرد رهی بر فشان

از رخ چون آفتاب بر فکن ای شه نقاب

طال لنا الهجریا حجت صاحب زمان

لیل جهان کن نهار ای ولی کردگار

کی شب هجران شود صبح سعادت فشان

ای به ظهورت جهان گشته چو باغ جنان

نور دو چشم حسن تاج سر شیعیان

زینت عرش برین محوره ی ماء و تین

هادم بنیان کفر هالک مستکبران

وارث پیغمبران واقف سرِّ نهان

قافله سالار و هم قبله گه عاشقان

ای کرمت بی کران ما همه جسم و تو جان

کن به رهائی نظر مهدی صاحب زمان

(اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - جمعه 95/3/1 ] [ 7:42 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]

استغاثه به قطب دائره امکانحضرت صاحب الامر عجل الله فرجه

(یا مهدی یا مهدی یا مهدی یا مهدی

بر دل عارفان نورُ یا مَن یَهدی)

پرده از رخ فکن زاده ی بوتراب

تا ز رویت نمائی خجل آفتاب

ای زمین را ستون وی فلک را مدار

نو گل عسکری سِرِّ اُمّ الکتاب

(یا مهدی یا مهدی یا مهدی یا مهدی

بر دل عارفان نورُ یا مَن یَهدی)

ظلم قابیلیان در زمین و زمان

شد فزون ای به کف سیف ختمی مآب

عاشقانت همه کرده بی واهمه

چهره رنگین ز خون هم دست و پا خضاب

(یا مهدی یا مهدی یا مهدی یا مهدی

بر دل عارفان نورُ یا مَن یَهدی)

برکش تیغ از نیام پای کن در رکاب

کاخ ظلم وستم در جهان کن خراب

از جور ظالمان تیره گشته جهان

ای مه پر فروغ بر کَن از رخ نقاب

(یا مهدی یا مهدی یا مهدی یا مهدی

بر دل عارفان نورُ یا مَن یَهدی)

هر طرف بنگری طفل افسرده ای

لاله ها غرق خون گشته اندر شباب

از بمب و موشک و توپُ خمپاره شد

خانه ی دوستانت در ایران خراب

(یا مهدی یا مهدی یا مهدی یا مهدی

بر دل عارفان نورُ یا مَن یَهدی)

عشقت اندر سرم مهرت اندر دلم

اشک شوقت به رخ ریزدم همچو آب

ای مه برج عصمت کشم انتظار

کینْ رُخت کی برون می شود از حجاب

(یا مهدی یا مهدی یا مهدی یا مهدی

بر دل عارفان نورُ یا مَن یَهدی)

بر رهائی نظر از ره مرحمت

کن که گشتم شه از هجر رویت کباب

این دل تیره ام کن منور که تا

راه صد ساله را پویم اندر شباب

(یا مهدی یا مهدی یا مهدی یا مهدی

بر دل عارفان نورُ یا مَن یَهدی)

(اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - جمعه 95/3/1 ] [ 7:30 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]

غزل در منقبت حضرتحجه ابن الحسن(عجل الله فرجه)(2)

طلوع صبح سعادت به نیمه ی شعبان

نموده چهره ی گیتی منور و  خندان

ز بوستان ولایت گلی دگر بشکفت

که شد ز رائحه ی چهره اش جهان چو جنان

نمود جلوه چو شمس الضحی به ملک وجود

زدوده پرده ی شب ز آسمان ملک و مکان

طلوع اختر ثانی عشر مبارک باد

به دوستان وی و شیعیان به هر دو جهان

شه سریر عدالت مه منیر ولا

گلی ز گلشن طه و معنی قرآن

امام منتظر آن باعث وجود بشر

که یافته به طفیل وجودش عالم جان

زدند نغمه ی جاء الحق عالم ملکوت

ببست بار سفر باطل از زمین و زمان

نهاده تاج شرف بر سر ضعیفان هم

به یمن طلعت سیمات ایزد منان

بریز در صدف دل دُرّ ولایت او

برند بر تو بسی رشگ حوری و غلمان

ز راه لطف نظر سوی دوستان بنما

که سوختیم در این غم ز آتش هجران

به انتقام شهیدان نمای پا به رکاب

که ظلم و فتنه نمودست در جهان طغیان

بگیر منتقم از قاتلان جده ی خویش

دگر ز خون شهیدان کربلاء جبران

ز سیل خون که در ایران به دست بعث لعین

شدست جاری و هم صهیونیسم در لبنان

نظر به سوی رهائی کن ای یَمِ رحمت

که با ولایت تو گلستان کنم نیران

(اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - جمعه 95/3/1 ] [ 7:21 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]

غزل در منقبت حضرت حجه ابن الحسنعجل الله فرجه

دوش از شوق وصالت دیده را دریا نمودم

این دل شوریده را دیوانه ی صحرا نمودم

گوهر عشق تو در کانون دل می پرورانم

این در یکدانه از روز ازل پیدا نمودم

آرزو دارم که جان بسپارم روی تو بینم

هر دم از اشک بصر این صفحه را امضاء نمودم

آتش هجران تو بنموده در دل آشیانه

آه سرد خویشتن با ناله ام سودا نمودم

ای گل گلزار طه وی مه برج امامت

گفت عیسی با ولایت مرده را احیاء نمودم

گر نبودی مهرت اندر قلب ابراهیم رحمان

کی بفرمودی خدایش نارراگلها نمودم

طور سینای کلیم از نور رویت شد منور

زین سبب فرمود او را صاحب بیضاء نمودم

انبیاء از اولین تا آخرین محو جمالت

صد چو یوسف در نقاب چهره ات پیدا نمودم

اوصیاء و اولیاء بودند اندر انتظارت

این مقام از حی داور بنده استدعا نمودم

ای ولی اله اعظم مایه ی ابقاء هستی

درد مهجوری خود من از تو استشفاء نمودم

ای شه خوبان رهائی را به لطفت عفو فرما

چون نبودم معرفت حق سخن اخفاء نمودم

(اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - جمعه 95/3/1 ] [ 7:10 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

* رهائی قمشه ای * علی محمد رهائی متخلص به ( رهائی) فرزند یدالله درتاریخ سوم آبانماه یکهزار وسیصد و بیست شش شمسی در شب عید قربان در شهرستان شهرضا (قمشه سابق) درخانواده مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود پس ازگذراندن تحصیلات ششم ابتدایی قدیم به همراه پدر به شغل کشاورزی مشغول شد عشق و علاقه به قرآن و معارف اسلامی چنان بود که مرتب درکلاس درس قرآنی که مربی و استاد آن عموی ایشان حاج شیخ خلیل الله رهائی بودند مرتب حاضر و بهره ها می بردند کلاس قرآن آقای رهائی به شکلی بود که در آن زمان به دلیل جامعیت استاد آن از حیث قرائت و تجوید و صوت زیبا و منحصر به فرد و اخلاق و معنویت ایشان و همچنین علمیت ایشان از نظرعلوم حوزوی به تفسیر و فقه ادبیات وحکمت و فلسفه مشتاقان فراوانی را به این کلاس جذب می نمود و درآن زمان دوره رضاخان و پسر ملعونش که دوران اختناق بود فرصت بسیارخوبی برای اجتماع طالبان حق و حقیقت بود و در بین کلاسهای قرآنی که برگزار می شد کلاس شاخصی بود که برای کسانی که درآن شرکت می نمودند و افتخار می نمودند به حضورشان در این مجلس قرآن که نه تنها قرائت صرف بلکه مجلس درسی بود حول محور قرآن و بسیاری هم به دنبال آن مشتاق علوم حوزوی می شدند و به دنبال فراگیری آن وارد حوزه علمیه و افتخار طلبگی سربازی امام زمان عجل الله فرجه را می یافتند لذا شوق فرا گیری علوم حوزوی در وجود ایشان شعله ور و در آرزوی آن بودند اما به دلیل وضع سخت خانواده ازحیث معیشت که نه پشتیبانی می شدند تا بتوانند با خیالی آسوده به درس و تحصیل بپردازند بلکه داشتند درامور معاش خانواده کمک و یاور باشند توفیق حضور روزانه درحوزه را پیدا نکردند اما علاقه ایشان ایشان را آسوده نمی گذاشت لذا در پایان فعالیت کسب وکار روز و ایام تعطیل با درخواست از فضلا و اساتید حوزه همچون حجج اسلام شیخ محمدعلی مکارمی، شیخ محمدحسین رهائی ،شیخ غلامحسین اسماعیل پور،شیخ علی تاکی(نجفی) ،به محضرایشان حاضر می شدند و به فراگیری علوم حوزوی ادبیات نصاب و صرف و نحو و منطق جامع المقدمات و سیوطی تبصره و عروه و دیگر کتب حوزوی و بهره گیری و مطالعه سایرکتب اخلاقی مانند معراج السعاده و اعتقادی و تاریخی که از علمای دین می یافتند بهره می بردند شوق و ذوق به ادبیات وشعر و انس باکتب و اشعار بزرگانی همچون حافظ وخیام و علامه کمپانی(غروی ) و عمان سامانی و حاج میرزا ن
موضوعات وب
لینک های مفید