|
رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
|
* بشنو از آیات شهر ما *
گر گذر کردی تو بر آفاق و انفس ای فهیم تا شوی آگاه از صنع خداوند حکیم روشن از آیات ربانی ضمیرت می شود از ملائک از صنایع از بدایع از نعیم سیری اندر کوه و جنگل سیری اندر برّ و بحر تا عجایب را ببینی از خداوند کریم محکم از آثار خلقت می شود ایمان تو راه خود اندر عبودیت بیابی ای سلیم شهر ها را سیر کن برشهر ما هم کن گذر شهر ما یونانچه قومِس قمشه باشد ای فهیم بوی علم و حکت و فقه و اصول و فلسفه بر مشامت می رسد در آن اگر گشتی مقیم کوچه های شهرضا آثار عرفان و حِکَم می کند بر جان تو تزریق تا گردی علیم از حکیم زاهد و فرزانه صهبا گویمت یا حجازیون امامی مهدوی دُرالنّظیم بشنو از آیات شهر ما که اسماعیلپور شهرضا را کرده روشن این فقیه و این حکیم می درخشد چون ستاره او به شهرستان قم تا که درجمع مراجع می شود در قم مقیم زارعان لقمان این شهرو ممیز بو سعید از ادیبان وفقیهانند و ذو فضل عظیم از شهید زنده واستاد اخلاق و شهیر آیت الله نجفی مرد تقوا و حلیم صفحه تاریخ روشن باشد از فرهنگ ما از الهی جعفری ناصح ادیبان علیم تا (رهائی) خوشه چین گردید در این مزرعه شد چراغ طبع او روشن ز مردان قدیم (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) 12/4/1396 [ یادداشت ثابت - دوشنبه 96/4/13 ] [ 12:54 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
*مرثیه ی ائمه ی بقیع علیهم السلام*
از خاک بقیع بوی غم می شنوم وز جن و ملک حزن و اَلَم می شنوم از آتش سم شد جگر خسرو دین صد پاره و ناله دم به دم می شنوم در بقیع اندر غم مرگ پدر زهرا(س) گریست از جفای ظالمین با ناله ای غَرّا گریست خاک آن بیت الحزن بنمود آن یکتا گهر چون بهاران ابر اندر دامن صحرا گریست می رسد بر گوش جان ها ناله ام البنین(س) کز غم گل های پرپر گشته بر غبراء گریست ناله ی زینب(س) رسد بر گوش از سوی بقیع کز غم مرگ برادر زاده ی زهرا(س) گریست مدفن گل های باغ مصطفی(ص) خاک بقیع عرش و فرش و جن و انس از دیده چون دریا گریست شاه مظلومان حسین(ع) اندر عزای مجتبی بر مزارش دم به دم آن لاله ی حمراء گریست سید سجاد(ع) مرآت جمال ذوالجلال آن که هر صبح و مساء بر گلشن طاها(ع) گریست گشته مدفون در بقیع آن نو گل باغ هدی باقر (ع)علم نبیّین در غم بابا گریست در غم پنجم امام آن شمس بزم مشرقین شیعه اندر ماتمش از دیده گوهر زا گریست صادق(ع) آل محمد مرقدش خاک بقیع در عزایش عرشیانِ عالم بالا گریست در عزای فاطمه(س) آن بضعه ی پاک رسول از درون چون شمع سوز و بر رخِ زیبا گریست گر تو داری آرزوی بوسه بر خاک بقیع بایدت اندر عزای زاده ی زهرا(س) گریست چون (رهائی) نیستش در کف به جز آه جگر بایدش با ناله سودا کرد و در شب ها گریست *تک بیتی(بقیع) (جلوه ی مکتب قرآن ز تجلای بقیع است رشته ی محکم ایمان به تولای بقیع است (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - پنج شنبه 96/4/9 ] [ 10:42 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
*پاسخ موشکی سپاه به داعش*
میا داعش به نزدیک دلیران بیا بازی مکن با دُمِّ شیران که ایران بیشه ی شیران دهر است نفس هایش به دشمن نار قهر است خیال بد به سر گر پرورانی زند بر فرق تو مشت گرانی کلوخی گر زند دشمن به ایران خورد سنگ گرانی از دلیران شجاعان را مشو نزدیک، داعش که برخود میخری خسران فاحش طمع بر مرز و بوم ما گناه است حیات هر طمع کاری تباه ست بنازم دست مردان سلحشور سپاه و ارتش و مردان غیور اگرتیری زند دشمن به ایران خورد سیلی سختی از دلیران به ایران گر نمائی پنچه را باز به گوش تو بخواند موشک آواز مکن بر ما طمع ای خصم بد کیش که گور خود نمایی حفر از پیش اگر تیری رها شد از خدنگت بیاید موشکی از ما به جنگت بنازم ناز شصت آن دلیران که بیرون راند داعش را ز ایران بزد شش موشک اندر جمع آن ها شده خامش چراغ و شمع آنها که هرکس زد به دیوار تو انگشت خورد بر مغز او یک آهنین مشت (رهائی) کی شود این دیو مکار به زنجیر سلیمانی گرفتار (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - دوشنبه 96/4/6 ] [ 2:19 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
*درعید سعید فطر*
شب عید است و از مغرب هلال ماه ظاهر شد کنید افطار ای یاران که شهرالله آخر شد قبول حق بود صوم و صلوة و ماه افطاری مقرب شد به درگاه خدا آنکس که شاکر شد بیا اندر سعید فطر بنشین در کنار ما به یاد محفل قرآن و ایامی که آخر شد بخواهیم از خدا عمر و سحر حال دعا یاران گلی چید از بهار ماه قرآن هر که حاضر شد هر آنکس غفلت از ماه خدا بنمود و کفران کرد دهان خود به شهر الله کج بنمود و کافر شد زکوة فطره را بنما جدا از مال خود امشب که از بهر سلامت حکم حق بر خلق ظاهر شد بیا با هم نماز عید را در جمع بگذاریم که بهر قرب حق بر مسلمین این امر دائر شد بیا تا این صفا و صلح را با هم نگهداریم که از بهر ملاقات خدا باید که طاهر شد (رهائی) می طلب از فتنه ها واز پریشانی هر آن کو رو به حق آورد بر اوهام قاهر شد (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - شنبه 96/4/4 ] [ 7:47 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
*به مناسبت روز جهانی قدس*
قیام کن برادر و در جمع ما بزن فریاد به یاد قدس و فلسطین یهود پست نهاد به یاد کودکان و به یاد زنان خفته به خون به یاد مسلمین گرفتار قوم عاد و عناد بیا به نصرت صبرا دگر شتیلا را که زیر چکمه ی اسرائیلیان زند فریاد بکش ز حنجره بیرون به یاد مظلومین صدا به مهر و محبت به دوستی و وَداد به روز قدس که یوم ا... است و شهر صیام به روز جمعه ی آخر بده پیام جهاد ملک صدای تو را تا به قدس برساند به گوش مردم مظلوم در کف صیاد دعا کن از برای نجات برادران عزیز ز دست قوم یهود شقی تر از شدّاد امام ما بگفته که قوم یهود نابود است به حق نصرٌمن الله و آیه های جهاد ولی به همت و همراهی مسلمانان بود که نصرت یزدان شود حصول مراد وظیفه است هر آن کس که در توان دارد برای خلق فلسطین نماید استمداد امید هست (رهائی) ز دست اسرائیل شوند خلق فلسطین و قدس هم آزاد (اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - پنج شنبه 96/4/2 ] [ 11:1 صبح ] [ رهائی ]
[ نظر ]
|
درباره وبلاگ  * رهائی قمشه ای * علی محمد رهائی متخلص به ( رهائی) فرزند یدالله درتاریخ سوم آبانماه یکهزار وسیصد و بیست شش شمسی در شب عید قربان در شهرستان شهرضا (قمشه سابق) درخانواده مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود پس ازگذراندن تحصیلات ششم ابتدایی قدیم به همراه پدر به شغل کشاورزی مشغول شد عشق و علاقه به قرآن و معارف اسلامی چنان بود که مرتب درکلاس درس قرآنی که مربی و استاد آن عموی ایشان حاج شیخ خلیل الله رهائی بودند مرتب حاضر و بهره ها می بردند کلاس قرآن آقای رهائی به شکلی بود که در آن زمان به دلیل جامعیت استاد آن از حیث قرائت و تجوید و صوت زیبا و منحصر به فرد و اخلاق و معنویت ایشان و همچنین علمیت ایشان از نظرعلوم حوزوی به تفسیر و فقه ادبیات وحکمت و فلسفه مشتاقان فراوانی را به این کلاس جذب می نمود و درآن زمان دوره رضاخان و پسر ملعونش که دوران اختناق بود فرصت بسیارخوبی برای اجتماع طالبان حق و حقیقت بود و در بین کلاسهای قرآنی که برگزار می شد کلاس شاخصی بود که برای کسانی که درآن شرکت می نمودند و افتخار می نمودند به حضورشان در این مجلس قرآن که نه تنها قرائت صرف بلکه مجلس درسی بود حول محور قرآن و بسیاری هم به دنبال آن مشتاق علوم حوزوی می شدند و به دنبال فراگیری آن وارد حوزه علمیه و افتخار طلبگی سربازی امام زمان عجل الله فرجه را می یافتند لذا شوق فرا گیری علوم حوزوی در وجود ایشان شعله ور و در آرزوی آن بودند اما به دلیل وضع سخت خانواده ازحیث معیشت که نه پشتیبانی می شدند تا بتوانند با خیالی آسوده به درس و تحصیل بپردازند بلکه داشتند درامور معاش خانواده کمک و یاور باشند توفیق حضور روزانه درحوزه را پیدا نکردند اما علاقه ایشان ایشان را آسوده نمی گذاشت لذا در پایان فعالیت کسب وکار روز و ایام تعطیل با درخواست از فضلا و اساتید حوزه همچون حجج اسلام شیخ محمدعلی مکارمی، شیخ محمدحسین رهائی ،شیخ غلامحسین اسماعیل پور،شیخ علی تاکی(نجفی) ،به محضرایشان حاضر می شدند و به فراگیری علوم حوزوی ادبیات نصاب و صرف و نحو و منطق جامع المقدمات و سیوطی تبصره و عروه و دیگر کتب حوزوی و بهره گیری و مطالعه سایرکتب اخلاقی مانند معراج السعاده و اعتقادی و تاریخی که از علمای دین می یافتند بهره می بردند شوق و ذوق به ادبیات وشعر و انس باکتب و اشعار بزرگانی همچون حافظ وخیام و علامه کمپانی(غروی ) و عمان سامانی و حاج میرزا ن |
