رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
|
*غزه در آتش و خون* غزه شد صحنه پیکار دگر شد بپا جنگ عدو بار دگر صهیونیسم پست و زبون گردیده کودکان خفته به خون با پدران می چکد خون ز کف قوم عنود آسمان پر شده از دود سیاه گشته آماج گلوله شیران کودکان مرده به همراه زنان بشنو از بیشه شیران فریاد غیرت دینی و ایمانی نیست شرزه شیران ظهیری داریم قائدی در کنف جنداله همره نصرت مولا هستیم صهیونیسم را سر جا بنشانیم هم فلسطین بشود نامحدود در صف معرکه هم آهنگیم (اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 96/4/1 ] [ 10:4 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
علی علی یا علی علی علی یا علی چاره ی بیچارگان دل ز تو شد منجلی لنگر عرش برین خسرو ملک یقین محور چرخ برین نور دل مؤمنین قلزم تقوا و دین به مصطفی جانشین ای مرشد عارفین هم رهبر متقین جان ها به قربان تو دل ها پریشان تو دستم به دامان تو جان من و جان تو ملک به فرمان تو جبریل دربان تو قرآن بود شأن تو ای شافع مذنبین تو ساقی کوثری به فاطمه همسری هم شافع محشری به مومنین رهبری قسیم جنات و نار تو در صف محشری شدی به محراب عشق فدای دین مبین فغان که از جور و کین گشته برون ز آستین دست جفای عدو ز کینه ی ملحدین برید آن بد گهر رشته ی حبل المتین به خون سر شد خضاب محاسن شاه دین به شوق دیدار دوست علی ولی خدا رفرف عشقش روان به سوی عرش عُلا جهان به ماتم نشست در غم شیر خدا نما رهائی روان سرشگ خون بر جبین علی علی یا علی علی علی یا علی کشتی در ماندگان دل ز تو شد منجلی (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 96/3/25 ] [ 5:34 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
(لاله گون محراب و منبر) ز خون محراب و منبر لاله گون شد امیرالمؤمنین غرقاب خون شد ندا آمد ز سکان سماوات که فُلکِ علم و تقوا واژگون شد سرشک خون ببار از دیده امشب که ارکان هدایت بی ستون شد علی فائز شد و واصل به جانان غم داغش به دل ما را فزون شد به سرخاک مصیبت شیعیانش سرشک دیدگان سیلاب خون شد جهان شیعه را ماتم سرا کرد دل جن وملک از غصه خون شد (رهائی) دیده بارانی کن امشب جهان زین غم گرفتار جنون شد (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 96/3/25 ] [ 5:31 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
{مناجات} آمدم سویت به شوق رابطوا داده ای خود وعده ی لاتقنطوا تشنه ام من تشنه ی فاستغفروا پر نما از مغفرت پیمانه را رحم کن بر حالت افسرده ام من که از بار گنه پژمرده ام بر درت روی رجاء آورده ام از کرم بگشا به رویم خانه را منفعل از کرده ی خود گشته ام مضطرب در محضرت بنشسته ام در دو عالم بر تو من دل بسته ام کن نظر با غیر خود بیگانه را حق ذات ذوالجلالت ای کریم هم به بسم الله رحمن و رحیم هم به اوصاف کمالت ای رحیم کن منور این دل ویرانه را حق روح مصطفی فخر بشر هم علی مرتضی خیر البشر هم به اُمِّ یازده نور غُرَر کن قبول این نغمه ی جانانه را (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 96/3/25 ] [ 5:30 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
*در ضربت خوردن مولی الموحدین حضرت علی علیه السلام* امشب از خون لاله گون محراب و منبر می شود غوطه ور در شطّ خون میر غضنفر می شود در سحرگه از جفای ابن ملجم مرتضی در ره اسلام و قرآن چون گلی پر می شود می کند با خون سر امشب محاسن را خضاب عاقبت یعسوب دین در خون شناور می شود می کند دست عدو ارکان ایمان را خراب کشته ی راه خدا مولای قنبر می شود خانه زاد حق به رب البیت واصل می شود از جفا شقّ القمر یار پیمبر می شود بو تراب از ضرب تیغ خصم غلطد بر تراب شیعیان را زین مصیبت خاک بر سر می شود زین الم خاک یتیمی می نشیند بر جهان چون شهید اشقیاء ساقی کوثر می شود جامه ی نیلی بر اندام خلایق می شود چون (رهائی) خون جگر اوراق دفتر می شود (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - دوشنبه 96/3/23 ] [ 7:1 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
|