رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
|
*غزل ارتحال رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی قدس سره* گلی ازگلشن دلدار نچیدیم برفت رخ آن یار وفادار ندیدیم برفت شب دیجور که ماه رخ وی جلوه نمود پرتو مطلع انوار ندیدیم برفت پند قدّوسی او بر همه آویزه ی گوش ذکر سبّوحی وی را شنیدیم برفت زنده اسلام شد از روح مسیحایی او جلوه مرشد هشیار ندیدیم برفت خوف دشمن زکمان خانه ی ابرویش بود دوستان را همه ایثار ندیدیم برفت شهد لعل لبش از دوست حکایت میکرد حیف کان شربت شیرین نچشیدیم برفت نقش آیینه تاریخ بشد جلوه ی او چشم ما بود مُرَمَّد که ندیدیم برفت گفت ایام که بعد از نبیّ و آل علی این چنین دیده ی بیدار ندیدیم برفت روح پاکش بشد آزرده نادانی دوست داروی این دل بیمار ندیدیم برفت رفرف عشق جهانیده به بام ملکوت دو صد افسوس به گردش نرسیدیم برفت درد مهجوریت ای دوست به جان ها شرری زده کز آتش نمرود ندیدیم برفت در رثاء تو (رهائی) بسرود از غم و گفت چاره جز ناله ی بسیار ندیدیم برفت (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - سه شنبه 95/3/12 ] [ 3:12 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
{رقیهسلام الله علیها نو گل گلزار طه} شکوفا گشت اندر باغ زهراسلام الله علیها گلی کز عطر آن چون مشک تر گشت گلستان حسین علیه السلام ودشت و صحرا در آغوش پدر کرده تجلی بسان اختری در عرش اعلا پدر زد بوسه بر روی نکویش که خندان گشت لعلش هم چو گلها عزیز فاطمهسلام الله علیها از نسل حیدر علیه السلام دُر تاج ولایت نجل طه قدم بنهاد اندر ماه شعبان در اقلیم زمین و دار دنیا گل باغ ولا از آل یس علیهم السلام حسین علیه السلام را میوه دل روی زیبا به بزم آفرینش درة التاج عزیز فاطمهسلام الله علیها ام ابیها علی اکبرش علیه السلام بگرفته در بر که بنماید رخ خواهر تماشا تبسم کرده بر سجاد علیه السلام و خواهر سکینه سلام الله علیها آن گل بی خار بابا بیا بنگر که این نشکفته غنچه گرفتار آمده در دست اعدا به راه کوفه وشام و اسارت بشد پژمرده از ظلم و ستم ها سه ساله شد شهید راه اسلام کشیده پر بسوی عرش اعلا رهایی از قفس شد مرغ روحش به جنت پر گشوده بلبل آسا شده باب الحوائج بر محبین گشاید عقده ها در دار دنیا (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - دوشنبه 95/3/4 ] [ 4:46 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
(بوجوده ثبتت الارض و السماء) برون از پرده غیبت شو ای ماه درخشانم جهان روشن نما از نور خود ای مهر تابانم تجلی کن تو در عالم که باطل مضمحل گردد چراغ حق نما روشن تو در صحن شبستانم صبا آورد دوشم این پیام از جانب پثرب مشام جان معطر می شود از روح و ریحانم گلستان ولایت از گل نرجس مصفا شد منور می شود از آل طه صحن ایوانم شبستان جهان را می کند روشن جمال او به یمن مقدمش گردد مبارک باغ و بستانم بیا ای مظهر پیغمبران از آدم و خاتم که جان دوستان بر لب رسید ای بهتر از جانم بیا ای یوسف زهرا سریر مصر دل جایت که روشن از جمالت دیدگان پیر کنعانم بیا و دشمنی ها را بدل بر دوستی بنما جهانی را به صلح آور ز ظلم و جور و عدوانم بیا تا کینه تو زیها ز عالم رخت بر بندد بدل یا مهربانی کن جهان ای ماه تابانم بیا و بوستان علم و دانش را شکوفا کن بزن بر صفحه جهل و دنائت مُهر بطلانم بیا ای نور چشم مصطفی و ساقی کوثر حسن خو و حسینی مظهر اندر رزم و میدانم بیا ای وارث سجاد و باقر و صادق و کاظم رضا و هم جواد و هادی و هم عسگری شأنم بیا و دیده ها روشن نما ای حجت بر حق که هر صبح و مساء از غصه من سر در گریبانم اباصالح گل گلزار یاسین حامی قرآن جهان در انتظار مقدمت ای جان جانانم به بوی زلف تو لیل و نهار و چرخ دو گردش به خال و خدّ گلگون تو شیدا ملک امکانم به یمن مقدمت روزی به هر جنبنده بخشد کریم ذوالجلال و قادر منان سبحانم بیا ای نوگل باغ رسالت عسگری صولت جهان در انتظارت مهدی ای خورشید تابانم رواق دیدگان دوستان جای قدوم تو رهائی ساز از محنت مرا ای نور چشمانم (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - شنبه 95/3/2 ] [ 3:36 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
* سرود نیمه شعبان * همره باد صبا مشک تر آمد سحر آمد سحر آمد باغ و بستان ولا را ثمر آمد ثمر آمد حجت یزدان رسید – حامی قران رسید قطب زمین و زمان – مظهر ایمان رسید سرو بستان حسن (بقیة الله- بقیة الله) روح و ریحان حسن(بقیة الله- بقیة الله) گل گلزار نبوت ثمر گلشن یاسین فاطمی مظهر و طینت علوی سوره والتین وصف جمالش بود نور کتاب مبین خال رخش نقطه باء و قوام زمین محو جمالش عسگری (بقیة الله- بقیة الله) او به خلایق سروری (بقیة الله- بقیة الله) سرّ مستودع که بود حامی دین احمد ختم امامت که شده مظهر ذات سرمد لاله باغ نرجس چشم و چراغ نرجس روشن از این مه جبین گشته رواق نرجس بر چشم یاران قدمش (بقیة الله- بقیة الله) عالم محتاج کرمش (بقیة الله- بقیة الله) شده از نور رخش عالم امکان همه روشن ز گل روی نکویش همه هستی شده گلشن مهدی صاحب الزمان محور کون و مکان لنگر ارض و سماءآرزوی انس و جان چشم رهائی به رهش بخشا خدایا گنهش بقیه الله – بقیه الله- نصر من اله – نصر من اله (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - شنبه 95/3/2 ] [ 3:29 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
توسل به حضرت صاحب الزمان (موشح به حروف یا صاحب الزمان ادرکنی) یاور مستضعفان از گلستان فاطمه ای گل باغ حسن از بوستان فاطمه صورت زیبای تو کرده پریشان خواب ما اختر ثانی عشر از آسمان فاطمه حسن رویت کرده در آئینه ی دل ها ظهور بوی زلفت مونس جان هاست جان فاطمه از سر صدق و صفا در انجمن بنشسته ایم لطف بنما سرورا بر دوستان فاطمه زینت گلزار احمد نور چشم بوتراب مظهر انوار حق از دودمان فاطمه ای سُرورِ عاشقان بنما نظر در بزم ما نور چشم نرجس ای سرو روان فاطمه از فراغت جان به لب آمد عزیز مصر دل دردها را کن دوا از دوستان فاطمه روشن از نور جمالت چشم مشتاقان نما کی نمائی شاد قلب کودکان فاطمه نغمه ی عشاق را دارد رهائی بر زبان یوسف زهرا فدایت دوستان فاطمه (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی)
سوختم در آتش هجر تو یار مهربان رخ عیان کن جان فدایت ای مرا بهتر ز جان کاش صد جان داشتم تا یک جهت سودا کنم با نگاه دلنشینت ای مراد عاشقان لیلی حسنت مرا مجنون به صحرا کرده است بی قرار از شوق دیدار توام اندر جهان می کشد درد فراق آخر طبیبا کن گذر بر سرم تا خاک پایت را کشم بر دیدگان جان مشتاقان به لب آمد عزیز مصر دل یوسفا آخر گذاری کن تو بر یعقوب جان تا رهائی در کمند عشق تو گشته اسیر فخر بنماید به عالم بر همه آزادگان (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - جمعه 95/3/1 ] [ 9:29 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
|