رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
|
{برکف نبودثواب،غفلت تاکی!} هرکس ز حسین(ع) چشم شفاعت دارد بر دین حسین (ع)گوش اطاعت دارد او بود مطیع پدرو جدّ و خدا خون داد در این راه و نگردید جدا از بهرخدا و دین حق کرد قیام دارد به تمام شیعه این گونه پیام آن کس که به دوستی ما دل بند است برطاعت و رهبری ما پایبند است ما نیز به دستور خدا و قرآن بستیم دل و نهاده پا در میدان تا دین محمّدی (ص) بماند قائم جان را به فدای دین نموده دائم هرکس کند اظهار محبت با ما سردرکف و در راه اطاعت با ما باید همه جا گوش به فرمان باشد درشادی وغم مطیع قرآن باشد قرآن که به تفسیرو به رأی ما نیست آن دست خوش سلیقه و امّا نیست دستور بود که در زمان غیبت باشیم مطیع علمای امت امرهمگی امرامامان باشد چون نهی کنندعین إیقان باشد پس هست حرام و مستحب و واجب در دین خدا زِکج روی ها حاجب دستور نماز و روزه و خمس و زکات واجب به من و تو گشته درحال حیات بنمای حَذَر زِ نهی و از کار حرام تا دولت قرآن بشود بر تو تمام کف در جلسات مذهبی نیست روا دستور مَراجِعتْ اطاعت بنما آداب و رسوم جاهلی در قرآن ماکان صلاتهم تو نیکو برخوان أمَّاالزَّبَد است چون حبابی روی آب تقلید بکن از علماء نِی زِ شباب این کج دهنی برعلمای دین است کِی طاعت وکِی ثواب وکِی آئین است فرموده خداکه برمحمّد صلوات بفرست به همراه ملک بهر نجات بنمای اطاعت ازخدا و قرآن می گیر تو دست خود به حبل ایمان در نامه اعمال تو کف چون کاه است صلوات چوکوه گر دلت آگاه است کف را نبود جای به میزان حساب خود دیده بکن بازکه آن هست سَراب از من نشنیده گیر بنمای سؤال بنمای دل از حُبّ حسین(ع) مالامال کوشند مخالفان که تکفیر کنند تا بلکه رهائی از جهان سِیرکنند گفتم زِمُفَصَّل این کلام کوتاه می خوان تو مُفَصَّل که بگردی آگاه (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - پنج شنبه 95/2/31 ] [ 3:48 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
*کف در مجالس مذهبی مورد تائید مراجع نیست* هر جا که کف بود خبری از ثواب نیست بر خانه ای که سقف بود آفتاب نیست در مجلسی که از فضائل و میلاد اهل و بیت دم می زنند لهو و لعب را حساب نیست بی احترامیست و خلاف ادب عزیز این کف ثواب بر پسر بوتراب نیست صلوات بر محمد و اولاد او فرست کاندر صحیفه ی عمل آن را حساب نیست فضل درود چو کوه است و کف چو کاه رفع عطش زآب نما در سراب نیست (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - پنج شنبه 95/2/31 ] [ 3:18 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
درفضیلت صلوات-شنو زِ جعفرِ صادق(علیه السلام)گرانبها سخنی کلام حق بشنو کان؛ نتیجه اش این است سخن زدل چوبرآید چقدرشیرین است شنو زِ جعفرِ صادق(علیه السلام) گرانبها سخنی که آن امام به حق است ورهبردین است که جمعه شب چه مبارک شبی وهم سحریست گشوده رحمت حق باصفا چوپروین است نزول خیل ملائک ز عالم لاهوت روان به عالم ناسوت وملک دیرین است قلم به دست نویسندبرمن وتوثواب ثواب هرصلواتی که رکن آئین است نثارکن صلواتی تو برمحمد (صلی الله علیه وآله) وآل که نامه عملت راصفا وتزئین است به گفته محاسب باران ثواب هرصلوات به جز خدای نداند چقدر سنگین است بیا مده به بطالت تو عمر خود از دست نثارکن صلوات وببین چه شیرین است به روزجمعه که باشد زسید ایام بهای هر صلواتی عطای مسکین است مداومت بنما ذکر آن تو در ایام که توشه دوسرا یاد خسرو دین است یقین بدان که قیامت به کفه اعمال ثقیل بین نوافل به وقت توزین است فدای نام محمد (صلی الله علیه وآله )وآل او جانم که نام احمد (صلی الله علیه وآله) وآلش برای من دین است بیا و با سفال مکن گوهر گران تبدیل مزن تو کف به مجالس چقدر ننگین است به مجلسی که درآن نام احمد (صلی الله علیه وآله )وآل است اگرتوکف بزنی این خلاف آئین است مکاء وتصدیه آیا نخواندی ازقرآن که دأب جاهلی است و اهانت دین است نثارکن به محمد(صلی الله علیه وآله) سلام وهم صلوات که عطرگلشن طه وآل یاسین است گدای پابرهنه آل محمدم (صلی الله علیه وآله) به جهان گدایی درشان رشک هرسلاطین است محب آل محمد(صلی الله علیه وآله) رهائی از سقراست بگیر حبل ولایت که رکن آئین است (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - پنج شنبه 95/2/31 ] [ 3:4 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
در ولادت حضرت صاحب الامر حجة بن الحسن العسکریعجل الله فرجه بامداد نیمه ی شعبان منور شد جهان از گل نرجس(س) معطر گشت باغ و بوستان دامن صحرا و بستان عطر یاس و ارغوان چون ختا شد مشک بیز و چون ختن شد گلستان (از نسیم جعد مشکینش معطر شد جهان شاد وخرم شد ملک از خاوران تا خاوران) مهر شد تابنده و دشت و دمن پر نور گشت سینه ی سینای گیتی همچو کوه طور گشت زین تجلی برخلایق نور اندر نور گشت آسمان خندید و اطراف زمین معمور گشت (خنده زد بر روی نرجس(س) مهدی صاحب زمان(عج) شد ز بیت عسکری(ع) خرم زمین و آسمان) دیده تا بگشود در گیتی امام المتقین(عج) شد زمین بر دوستان حضرتش کهف الحصین ملجا مستضعفان ودشمن مستکبرین مهدی صاحب زمان(عج) و نور چشم مومنین (شاد وخرم از وجود این پسر کروبیان منبسط زهرا(س) و احمد(ص)مفتخر ناسوتیان) برخلایق باب رحمت باز از این مولود شد بر ملائک منکشف اسرار آن مسجود شد سایبان حضرتش بر دوستان ممدود شد تا رخ زیبا گل باغ هدی مشهود شد (بر مشام جان رسد عطر گل باغ جنان از قدوم حضرتش روشن دوچشم دوستان) دیده ی نا قابلم روشن نما از روی او پر شود چشمان من از خدّ و خال و موی او توشه گیرم از جمال و طلعت نیکوی او کن نصیبم یک نظر بر قامت دلجوی او (بار الهی این مدال نو کری را ارمغان بر (رهائی) گر عطا کردی نماید امتنان) (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 95/2/30 ] [ 11:39 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
به مناسبت میلاد با سعادت حضرت علی اکبر علیه السلام صبا امشب ز جنت بوی مشک و عنبر آورده گلستان ولایت را صفائی دیگر آورده به صحن بوستان بنشین که از ره می رسد ساقی قدح بر کف به مشتاقان شراب احمر آورده طرب انگیز بنما مجلس ما را تو ای مطرب صفیر طوطی طبعم سروری دیگر آورده معطر شد جهان از بوی یاس و سوسن و نسرین گلی از بوستان آل طاها سر بر آورده منور شد جهان از مقدم نوباوه ی زهرا تو گوئی دست حق بار دگر پیغمبر آورده به جنت شاد خرّم حور و غلمان جمله کف در کف که گلزار حسینی چون علی اکبر آورده در آغوش پدر بگرفت مأوی و فلک گفتش که امشب ماه از برج حسینی سر برآورده رخش بوسید شاه و کرد حمد خالق اکبر خدایش زینت عرش برین را افسر آورده قلوب مومنین گردیده خرّم زین مه موزون که شعبان المعظم را بهائی دیگر آورده معطر کن هوای انجمن با ذکر صلواتی که تاریخ تشیّع برگ زرین دگر بر دفتر آورده ز میلاد همایونش رهائی شاد شد محفل تو گوئی انجمن از شور شادی پر بر آورده (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - یکشنبه 95/2/27 ] [ 5:39 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
|