رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
|
در مرثیه ی بی بی دو عالم حضرت صدیقه ی کبری فاطمه ی زهراسلام الله علیها شهید جور و جفا گشت محسن زهرا گریست خون ز بصر جنّ و انس و ارض و سماء سپهر جامه ی نیلی به تن نموده ز غم گرفت چهره ی شمس و قمر در این ماتم حکایت در و دیوار و سینه و مسمار فغان بانوی پهلو شکسته از دیوار شکست کنگره ی عرش و قلب لیل و نهار سیه ز سیلی دشمن عذار او گردید قرین غصّه ی دل داغدار او گردید حمایتش ز ولایت شکسته بازو کرد شرار آتش دشمن به خانه اش رو کرد شکسته باد دو پائی که پهلویش بشکست بریده باد دو دستی که بازویش را خست چرا غروب نمودی بزیر تیره تراب ز داغ خویش نمودی دل علی خوناب گریسته حسنین از فراغ مادر خویش نموده اند سیه زینبین معجر خویش سحر نهاده به دیوار غم علی سر خویش روان نموده سرشک از دو دیده ی تر خویش شهادت تو به جان ها شراره ای افکند دگر به جان رهائی که سوخت همچو سپند (اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - سه شنبه 96/11/11 ] [ 7:37 صبح ] [ رهائی ]
[ نظر ]
(موشح)در شهادت حضرت صدیقه ی طاهره زهرای مرضیهصلوات ا... علیها فاطمه مظهر حق واسطه ی فیض خداست اسوه ی صبر و رضا مشرق انوار هداست طلعت پاک نبوت ز رخش جلو گر است مصدر علم لدن آیه ی تسلیم و رضاست همسر شیر خدا ام حسین است و حسن محور ارض و سماء دخت رسول و سراست ظلمت لیل حکایت کند از عفت او همه ایام علی در غم او شام عزاست رخ آن بانوی دلخسته ز سیلی نیلی حرمتش بعد پدر دستخوش قوم دغاست قلب او را بشکستند و دگر پهلوی او وای از میخ در و سینه که اسرار خداست اثر تخته ی در مخزن اسرار شکست سقط شدآن گهر پاک که شمع شهداست طاقتش بین در و آتش و دیوار برفت هر دم از ناله ی او خون جگر ارض و سماست فضه را کرد طلب جست از او استمرار یاعلی یا ابتا گفت که مولا برخاست ضیغم عرصه جست چو نظر کرد بدید خانه اش هجمه ی دشمن شده غوغا بر پاست دست بر تیغ دو پیکر بنمود و قدر است آمد اندر نظرش اینکه کنون صبر بجاست سوخت تا شام ابد قلب محبین زین غم تا بشداشک فشان خامه رهائی بینواست (اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - سه شنبه 96/11/11 ] [ 7:36 صبح ] [ رهائی ]
[ نظر ]
مرثیه در شهادت حضرت صدیقه کبریفاطمه زهراءسلام الله علیها ای گل باغ پیمبر که زجور عدوان شده آزرده رخت از غم و رنج دوران بودی اندر غم فقدان پدر افسرده آذرافشان دلت ای سیده ی هر دو جهان دیده گریان زغم مرگ پیمبر بودت همدمت اشک بصر بود وفراق وهجران ظالمین غصب خلافت زعلی بنمودند تکیه بر جای سلیمان به زده دیو و ددان ظلم بنموده به پیغمبر وآلش امت بشکستند ز در پهلوی زهرای جوان محسنش را بنمودند شهید از ره کین لعن ونفرین خدا باد به اهل طغیان زده آتش به در خانه ی زهرای بتول زین جسارت زده آتش به دل پیر و جوان فاطمه گشته ملول از ستم قوم جهول جای بنموده به بستر زجفای دونان فدکش غصب نمودند وشهیدش کردند آن دغل مردم مِیشوم بد بی ایمان در حمایت ز ولایت به فدای دین گشت بضعه ی پاک نبی فاطمه آن دُرّ گران به علی گفت مرا غسل بده در شب تار که نیایند به تشییع من آن دژخیمان بسپارم به لحد درشب تاریک علی تا ندانند کجا دخت نبی شد پنهان بنشین برسر بالین من ای راحت جان تاشوم راحت از این دار بلا خیز جهان ندبه بنمود علی برسرخاک زهرا گفت ای کاش برون اشک علی شد باجان در عزایت شده سیّال سرشک حسنین زینبینت زبصر اشک فشان چون باران زده آتش به دل پیروجوان نخل غمت تا (رهائی) شده روحت زتن ای جان جهان (اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - سه شنبه 96/11/11 ] [ 7:32 صبح ] [ رهائی ]
[ نظر ]
در مدیحه ی حضرتزینب کبریسلام الله علیها عندلیب خوش اَلحان باز مست و شیدا شد طوطی شکر افشان در قفس هویدا شد همره صبا دوشم پیک خوش خبر می گفت هم چو جنت و رضوان سرزمین بطحا شد بیت خسرو خوبان از تجلی رویش در جمادی الاولی همچو طور سینا شد شد خجل ز طلعت او آفتاب و بدر منیر بهر دیدن رویش زهره در تماشا شد ساره آسیه مریم در کنیزیش شائق این فضیلت عظمی هم نصیب حوا شد درج عصمت و تقوی کنز خطبه و فتوی زیب صفحه ی تاریخ همچو دُرّ بیضاء شد آیه ی کریمه ی حلم مظهر صحیفه ی علم سرو گلشن طه زیب چرخ مینا شد زینب آن یگانه گهر دُرّ بحر علم پدر اسوه ی شجاعت و صبر مهر عالم آرا شد او به خانه ی مولا تربیت شد از زهرا مجد و هیبت علوی از وی آشکارا شد همره برادر شد در قیام کرب و بلا در حراست حرمش همچو شیر هیجا شد با بیان خود کوبید کاخ ظالمین جهان بر سر تبهکاران خار چشم اعدا شد بر رهائی از ره لطف چون نظاره بنمودی در مدیحت ای بی بی خامه عنبر آسا شد (اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - شنبه 96/11/1 ] [ 10:44 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
در فضائل عقیلة الهاشمیه حضرت زینب کبری سلام ا...علیها بعد زهراء (س)در مناقب زینب کبراستی معدن علم و فضائل گوهر یکتاستی هست تالی تلو معصومین مقام عصمتش اسوه صبر و شجاعت مظهر تقواستی خانه زاد حیدر (ع) است این بانوی نیکو خصال بر کمال وبر صفاتش رتبه والاستی در بنی هاشم عقیله این بتول (س)دومین نجل پیغمبر (ص)زکیه آیت عظماستی عالمه از مکتب مولی امیرالمؤمنین(ع) در خصائص گوئیا آئینه مولاستی این زن مرد آفرین روزگار کز شجاعتشان زمین کربلا غوغاستی بود همراه برادر در قیام کربلا بر یتیمان برادر ملجأ و مأ واستی در اسارت بعد عاشورای شاه تشنه کام در رسالت ناله اش برطارم اعلاستی اسوه اخلاق و انسان سازی ترویج دین از کمالات نکوی زاده زهراستی(س) زینت است این شیر زن ظالم ستیز کز کلام آتشینش ظالمین رسواستی خواهرم الگوبگیر از این فرید روزگار کان یگانه دختر صدیقه(س)کبراستی بگذری تا از صراط و هم رهائی از سقر دست بر دامان او زن شافع عقباستی (اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - شنبه 96/11/1 ] [ 10:36 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
|