سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
 
قالب وبلاگ

*در نیامدن باران*

 نتیجه تصویری برای خشکسالی
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ
اگر مردم شهرها و آبادى‌ها ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند، قطعاً (درهاى) برکات آسمان وزمین را برآنان مى‌گشودیم، ولى آنان (آیات ما را) تکذیب کردند، پس ما هم به خاطر عملکردشان آنان را (با قهر خود) گرفتیم.
(آیه:96 /سوره:اعراف)

تا به درگاه خداوندت نباشد آبرو
بس مکن در باره باران رحمت گفتگو
رحمت حق می شود نازل ز ابواب السماء
از طریق دین و ایمان باب تقوا را بجو
تا نپوشد جامه ایمان و تقوا اجتماع
آسمان هرگز نمی بارد به کوه و دشت و جو
مردمی کز دین و ایمان روی خود برتافتند
با کدامین آب باران آبرو را شست و شو
یک قدم در راه تقوا و طهارت پیش نِه
تا  به رویت باز گردد باب آب و آبرو
گر تو را راه (رهائی) نیست زان دیو رجیم
پس مکن از برف و باران الهی گفتگو
لیک گر جرم و گناهم هست افزون از شمار
باز هر صبح و مساء آرم به درگاه تو رو

(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - جمعه 96/10/2 ] [ 9:28 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]

*نوحه راهیان حضرت علی بن موسی الرضاعلیه السلام*

ما به دیدار رضا شاه خراسان می رویم

در طواف کعبه ی سلطان خوبان می رویم

ذکر ما باشد درود و وِرد ما باشد سلام

با دل بشکسته و با چشم گریان می رویم

ای رضا جان اَلسّلام شاه خوبان اَلسّلام

در طواف مرقد حج فقیران می رویم

ما بگلزار جنان و باغ رضوان می رویم

روضه ی خلد برین باشد طواف کوی او

در طواف کوی سلطان غریبان می رویم

ای رضا جان اَلسّلام شاه خوبان اَلسّلام

دل بریدیم از وطن با اشتیاق حضرتش

تا بریزیم از بصر اشک روان بر غربتش

سرگذاریم از سر صدق و صفا بر تربتش

در ضیافت خانه ی آن مهر تابان می رویم

ای رضا جان اَلسّلام شاه خوبان اَلسّلام

زائر کوی رضائیم از سر صدق وصفا

می زنیم بر آستانش بوسه از مهر و وفا

تا بگیریم در بغل قبر علی موسی الرضا

با دو صد شور و نوا زار و پریشان می رویم

ای رضا جان اَلسّلام شاه خوبان اَلسّلام

می وزد بوی بهشت از مرقد شاه رضا

می درخشد گنبدش از نور عرش کبریا

خاک پای زائرش بر (رهائی) توتیا

در تجلّی گاه آن مهر درخشان می رویم

(در عزای فاطمه سر در گریبان می رویم)

ای رضا جان اَلسّلام شاه خوبان اَلسّلام

(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - جمعه 96/8/27 ] [ 8:42 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]

(مرثیه در شهادت امام رضا علیه السلام)

http://www.talkshia.com/ashr/emamreza/emam-reza12.jpg

رسد ز عالم لاهوت بانگ واویلا

کشید بر تن ناسوت جمله رخت عزا

طنین ناله ی کروبیان شنو که زنند

به جن و انس صلا زین مصیبت عظمی

به جنتنند همه حوریان پریشان مو

به ماتمند همه ساکنان عرش علا

فغان کنند ز فرط الم وحوش و طیور

که شد شهید به زهر جفا امام رضا

سرشک ماتم او در جهان شده سیّال

به شهر طوس نموده قیامتی بر پا

نشسته اند به بزم عزا نبیّ و وصیّ

روان گلاب دمادم زِ دیده ی زهرا

فغان ز جور و جفای ستمگر دوران

رشیدِ پست نهادِ پلیدِ ضدِ خدا

که قصد حضرت او کرد و ریخت در کامش

شرنگ زهر و خزان کرد گلشن طاها

برون ز مجلس مأمون شد و به خانه روان

به حجره خفت و بنالید آن عزیز خدا

که ناگهان ز در آمد سرور سینه ی او

جواد معدن جود و کرم امید رضا

رسیده اند به هم همچو یوسف و یعقوب

بِسان ابر بهاران و تشنه در صحرا

شرار زهر جفایش بسوخت خرمن عمر

روان به گلشن فردوس شد از این دنیا

جهان شیعه بشد غرق ماتم و اندوه

در این عزا و مصیبت گریست ارض و سماء

شدست روضه ی خلد برین ز تربت او

مزار او به خراسان چو جنّت المأوی

ندیم آستان رضا یند حوری و غلمان

غبار روب درش گشته تا به روز جزا

مدام بر در دولت سرای اوست قعید

گدای سوخته جانی (رهائی) از دنیا

(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - جمعه 96/8/27 ] [ 8:40 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]

 *ای رضاجان(ع)غریب خراسان*

نتیجه تصویری برای شهادت امام رضا

من گدایم گدایم گدایم

من گدای شه دین رضایم (ع)

ای رضاجان (ع)غریب خراسان

زائرت آمده زار و نالان

کن نظر بر من ای شاه خوبان

حق زهرا (س)گل باغ ایمان

در جوارت شها میهمانم

سوی لطفت بود دیدگانم

دست خالی از این در مرانم

ای حریم تو دارالامانم
ای گل گلشن باغ توحید

آمدم بر درت با صد امید

گنبدت کعبه ماه و خورشید

خادم درگهت صد چو جمشید

زائر کوی سلطان طوسم

من بر آن آستان خاکبوسم

از محبان شمس الشموسم

در جوار انیس النفّوسم

در غم مرگ دخت پیمبر(س)

ریزم از دیدگان دُرّ و گوهر

شد گل باغ توحید پرپر

فاطمه (س)شافع روز محشر

من گدای شه دین رضایم (ع)

آستان بوسش از شهرضایم

در طواف حریم خدایم

اندر این در بود التجایم

ای رضا جان (ع)رضا جان(ع) رضاجان(ع)

باز کن بر رویم باب احسان

تا شدی کشته ی ز هر عدوان

شد (رهائی) ز غم زار و نالان

(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - جمعه 96/8/27 ] [ 8:35 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]

مرثیه در داهیه عظمی رحلت جانگداز خاتم النبیین رسول اکرم صلی الله علیه وآله و درشهادت امام حسن مجتبیعلیه السلام

http://cdn.asemooni.com/2016/11/28-safar.jpg

در غم ختم رسل (ص) خاک عزا بر سر کنید

رخت ماتم جمله با شور و نوا در بر کنید

داغ فقدان نبی (ص) آتش به دلها میزند

محشری از نو به پا در سوگ پیغمبر (ص) کنید

آسمان گر خون بگرید زین الم باشد روا

باید از اشک بصر یاران زمین را تر کنید

جلوه ی بیت و حرم از نور رخسار نبی (ص) است

هم حرم هم بیت را باید سِیَه معجر کنید

شهر یثرب جسم پاکش در بغل بگرفت و گفت

چون صدف در من نهان تا حشر این گوهر کنید

تسلیت گوئید بر زهرا (س) گل باغ رسول (ص)

سینه را از آه جان سوز علی (ع) مجمر کنید

هم نوا گردید با آل پیمبر (ص) دوستان

گریه در روز عزای شافع محشر کنید

گر پریشان خاطر و بشکسته دل نالان شدید

یاد از زهرا (س)گل گلزار پیغمبر (ص) کنید

آخر ماه صفر شد سبط اکبر (ع) خون جگر

خاک بر سر در عزای این گل پرپر کنید

از جفای جعده ی ملعونه آخر شد شهید

روز و شب نفرین بر این میشوم بداختر کنید

در حضور خواهرش لخت جگر بر تشت ریخت

شیعیان در ماتمش رخت عزا در بر کنید

پربر آورده ز پیکان جسم پاک مجتبی (ع)

سوی معراج شهادت پیکرش بستر کنید

می وزد از تربتش بوی بهشت اندر  بقیع

بزم غم برپا برای زاده ی کوثر کنید

در عزای زاده  ی زهرا(س)  (رهائی) نوحه گر

دارد او چشم شفاعت دوستان باور کنید

(اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی)


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 96/8/25 ] [ 8:54 عصر ] [ رهائی ] [ نظر ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

* رهائی قمشه ای * علی محمد رهائی متخلص به ( رهائی) فرزند یدالله درتاریخ سوم آبانماه یکهزار وسیصد و بیست شش شمسی در شب عید قربان در شهرستان شهرضا (قمشه سابق) درخانواده مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود پس ازگذراندن تحصیلات ششم ابتدایی قدیم به همراه پدر به شغل کشاورزی مشغول شد عشق و علاقه به قرآن و معارف اسلامی چنان بود که مرتب درکلاس درس قرآنی که مربی و استاد آن عموی ایشان حاج شیخ خلیل الله رهائی بودند مرتب حاضر و بهره ها می بردند کلاس قرآن آقای رهائی به شکلی بود که در آن زمان به دلیل جامعیت استاد آن از حیث قرائت و تجوید و صوت زیبا و منحصر به فرد و اخلاق و معنویت ایشان و همچنین علمیت ایشان از نظرعلوم حوزوی به تفسیر و فقه ادبیات وحکمت و فلسفه مشتاقان فراوانی را به این کلاس جذب می نمود و درآن زمان دوره رضاخان و پسر ملعونش که دوران اختناق بود فرصت بسیارخوبی برای اجتماع طالبان حق و حقیقت بود و در بین کلاسهای قرآنی که برگزار می شد کلاس شاخصی بود که برای کسانی که درآن شرکت می نمودند و افتخار می نمودند به حضورشان در این مجلس قرآن که نه تنها قرائت صرف بلکه مجلس درسی بود حول محور قرآن و بسیاری هم به دنبال آن مشتاق علوم حوزوی می شدند و به دنبال فراگیری آن وارد حوزه علمیه و افتخار طلبگی سربازی امام زمان عجل الله فرجه را می یافتند لذا شوق فرا گیری علوم حوزوی در وجود ایشان شعله ور و در آرزوی آن بودند اما به دلیل وضع سخت خانواده ازحیث معیشت که نه پشتیبانی می شدند تا بتوانند با خیالی آسوده به درس و تحصیل بپردازند بلکه داشتند درامور معاش خانواده کمک و یاور باشند توفیق حضور روزانه درحوزه را پیدا نکردند اما علاقه ایشان ایشان را آسوده نمی گذاشت لذا در پایان فعالیت کسب وکار روز و ایام تعطیل با درخواست از فضلا و اساتید حوزه همچون حجج اسلام شیخ محمدعلی مکارمی، شیخ محمدحسین رهائی ،شیخ غلامحسین اسماعیل پور،شیخ علی تاکی(نجفی) ،به محضرایشان حاضر می شدند و به فراگیری علوم حوزوی ادبیات نصاب و صرف و نحو و منطق جامع المقدمات و سیوطی تبصره و عروه و دیگر کتب حوزوی و بهره گیری و مطالعه سایرکتب اخلاقی مانند معراج السعاده و اعتقادی و تاریخی که از علمای دین می یافتند بهره می بردند شوق و ذوق به ادبیات وشعر و انس باکتب و اشعار بزرگانی همچون حافظ وخیام و علامه کمپانی(غروی ) و عمان سامانی و حاج میرزا ن
موضوعات وب
لینک های مفید