رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
|
*در نیامدن باران* تا به درگاه خداوندت نباشد آبرو (اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - جمعه 96/10/2 ] [ 9:28 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
*نوحه راهیان حضرت علی بن موسی الرضاعلیه السلام*
ما به دیدار رضا شاه خراسان می رویم در طواف کعبه ی سلطان خوبان می رویم ذکر ما باشد درود و وِرد ما باشد سلام با دل بشکسته و با چشم گریان می رویم ای رضا جان اَلسّلام شاه خوبان اَلسّلام در طواف مرقد حج فقیران می رویم ما بگلزار جنان و باغ رضوان می رویم روضه ی خلد برین باشد طواف کوی او در طواف کوی سلطان غریبان می رویم ای رضا جان اَلسّلام شاه خوبان اَلسّلام دل بریدیم از وطن با اشتیاق حضرتش تا بریزیم از بصر اشک روان بر غربتش سرگذاریم از سر صدق و صفا بر تربتش در ضیافت خانه ی آن مهر تابان می رویم ای رضا جان اَلسّلام شاه خوبان اَلسّلام زائر کوی رضائیم از سر صدق وصفا می زنیم بر آستانش بوسه از مهر و وفا تا بگیریم در بغل قبر علی موسی الرضا با دو صد شور و نوا زار و پریشان می رویم ای رضا جان اَلسّلام شاه خوبان اَلسّلام می وزد بوی بهشت از مرقد شاه رضا می درخشد گنبدش از نور عرش کبریا خاک پای زائرش بر (رهائی) توتیا در تجلّی گاه آن مهر درخشان می رویم (در عزای فاطمه سر در گریبان می رویم) ای رضا جان اَلسّلام شاه خوبان اَلسّلام (اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - جمعه 96/8/27 ] [ 8:42 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
(مرثیه در شهادت امام رضا علیه السلام) رسد ز عالم لاهوت بانگ واویلا کشید بر تن ناسوت جمله رخت عزا طنین ناله ی کروبیان شنو که زنند به جن و انس صلا زین مصیبت عظمی به جنتنند همه حوریان پریشان مو به ماتمند همه ساکنان عرش علا فغان کنند ز فرط الم وحوش و طیور که شد شهید به زهر جفا امام رضا سرشک ماتم او در جهان شده سیّال به شهر طوس نموده قیامتی بر پا نشسته اند به بزم عزا نبیّ و وصیّ روان گلاب دمادم زِ دیده ی زهرا فغان ز جور و جفای ستمگر دوران رشیدِ پست نهادِ پلیدِ ضدِ خدا که قصد حضرت او کرد و ریخت در کامش شرنگ زهر و خزان کرد گلشن طاها برون ز مجلس مأمون شد و به خانه روان به حجره خفت و بنالید آن عزیز خدا که ناگهان ز در آمد سرور سینه ی او جواد معدن جود و کرم امید رضا رسیده اند به هم همچو یوسف و یعقوب بِسان ابر بهاران و تشنه در صحرا شرار زهر جفایش بسوخت خرمن عمر روان به گلشن فردوس شد از این دنیا جهان شیعه بشد غرق ماتم و اندوه در این عزا و مصیبت گریست ارض و سماء شدست روضه ی خلد برین ز تربت او مزار او به خراسان چو جنّت المأوی ندیم آستان رضا یند حوری و غلمان غبار روب درش گشته تا به روز جزا مدام بر در دولت سرای اوست قعید گدای سوخته جانی (رهائی) از دنیا (اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - جمعه 96/8/27 ] [ 8:40 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
*ای رضاجان(ع)غریب خراسان* من گدایم گدایم گدایم من گدای شه دین رضایم (ع) ای رضاجان (ع)غریب خراسان زائرت آمده زار و نالان کن نظر بر من ای شاه خوبان حق زهرا (س)گل باغ ایمان در جوارت شها میهمانم سوی لطفت بود دیدگانم دست خالی از این در مرانم ای حریم تو دارالامانم آمدم بر درت با صد امید گنبدت کعبه ماه و خورشید خادم درگهت صد چو جمشید زائر کوی سلطان طوسم من بر آن آستان خاکبوسم از محبان شمس الشموسم در جوار انیس النفّوسم در غم مرگ دخت پیمبر(س) ریزم از دیدگان دُرّ و گوهر شد گل باغ توحید پرپر فاطمه (س)شافع روز محشر من گدای شه دین رضایم (ع) آستان بوسش از شهرضایم در طواف حریم خدایم اندر این در بود التجایم ای رضا جان (ع)رضا جان(ع) رضاجان(ع) باز کن بر رویم باب احسان تا شدی کشته ی ز هر عدوان شد (رهائی) ز غم زار و نالان (اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - جمعه 96/8/27 ] [ 8:35 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
مرثیه در داهیه عظمی رحلت جانگداز خاتم النبیین رسول اکرم صلی الله علیه وآله و درشهادت امام حسن مجتبیعلیه السلام در غم ختم رسل (ص) خاک عزا بر سر کنید رخت ماتم جمله با شور و نوا در بر کنید داغ فقدان نبی (ص) آتش به دلها میزند محشری از نو به پا در سوگ پیغمبر (ص) کنید آسمان گر خون بگرید زین الم باشد روا باید از اشک بصر یاران زمین را تر کنید جلوه ی بیت و حرم از نور رخسار نبی (ص) است هم حرم هم بیت را باید سِیَه معجر کنید شهر یثرب جسم پاکش در بغل بگرفت و گفت چون صدف در من نهان تا حشر این گوهر کنید تسلیت گوئید بر زهرا (س) گل باغ رسول (ص) سینه را از آه جان سوز علی (ع) مجمر کنید هم نوا گردید با آل پیمبر (ص) دوستان گریه در روز عزای شافع محشر کنید گر پریشان خاطر و بشکسته دل نالان شدید یاد از زهرا (س)گل گلزار پیغمبر (ص) کنید آخر ماه صفر شد سبط اکبر (ع) خون جگر خاک بر سر در عزای این گل پرپر کنید از جفای جعده ی ملعونه آخر شد شهید روز و شب نفرین بر این میشوم بداختر کنید در حضور خواهرش لخت جگر بر تشت ریخت شیعیان در ماتمش رخت عزا در بر کنید پربر آورده ز پیکان جسم پاک مجتبی (ع) سوی معراج شهادت پیکرش بستر کنید می وزد از تربتش بوی بهشت اندر بقیع بزم غم برپا برای زاده ی کوثر کنید در عزای زاده ی زهرا(س) (رهائی) نوحه گر دارد او چشم شفاعت دوستان باور کنید (اثرطبع استادحاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 96/8/25 ] [ 8:54 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
|