رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
|
در میلاد حضرت علی بن الحسین سیّدالساجدین امام زین العابدینعلیه السلام دست حق در پنجم شعبان در رحمت گشود جلوه ی دیگر ز مشکوة ولایت را نمود روشن از این کوکب دُریّ شده ار ض و سماء چارمین اختر فروزان گشت در ملک وجود عالمی روشن شد از بدر منیر مشرقین از جمال و جلوه ی این واقف غیب وشهود این قمر طالع شده از مشرق باب الحسین(ع) در ولایت می درخشد همچو نور نیّرین وارث علم لدنّی و زبور اهل بیت(ع) سیّد سجاد زین العابدین(ع) نور دو عین تا کند باب دعا را باز در ملک وجود بر نبیّ خاتم (ص) و آلش تو بفرستی درود این علیّ ثانی (ع) اندر دولت آل علیّ(ع) گشته شرق و غرب عالم از وجودش منجلیّ هم عرب هم فارس از یُمن قدومش مفتخر در مهابت در شجاعت در ولایت صیقلی بر محمد (ص) بر علی(ع)بر باب و مام وی درود با تبسّم برخلایق باب حکمت می گشود بود همراه پدر با خیل عاشورائیان تا بود بعد از شهادت ها امیر کاروان کاروان در زیر چتر خود به فرجام آورد خطبه های آتشینش رهنمای انسیان حامی دین و ولایت حافظ اسلام بود پاسدار آل پیغمبر(ع) همه ایام بود دشمنان از بهر اطفاء چراغ سرمدی تا شود خاموش انوار جلال ایزدی حیله ها کردند اما جمله نقش آب شد مانده ثابت تا قیامت این کمال احمدی(ص) تا بماند نور قرآن و ولایت در وجود حضرت سجاد (ع) بودی روز و شب اندر سجود اختناق و فتنه بودی در زمان حضرتش کربلا و کوفه و شام و مدینه بودنش دشمنان را خوار بنموده امام العارفین(ع) با حدیث و با دعا اندر زمان صولتش تا رهائی در مدیح حضرت او می سرود با درودی بر محمد(ص) باب یاسین را گشود (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - یکشنبه 96/2/11 ] [ 2:27 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
در میلاد باسعادت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام
از یمن وجود تست این عالم کیوانی روشن ز چراغ تست این محفل روحانی بر این کره خاکی تا پای نهادی تو ای مهر جهان آراء عالم شده نورانی در آینه ی حسنت گلزار جنان پیدا بر عارض دلجویت صد عالم عرفانی از یمن قدوم تو گلشن چمن آراء شد در سمت گلستانش بلبل به غزل خوانی مرآت خدا منظر ای نور دل حیدر(ع) احمد(ص) به تو می بالد در عالم انسانی زهرا (س) چو جمالت دید چون گل متبسم شد شعبان ز وجودت شد تا حشر چراغانی از مقدم ثارالله(ع) عالم همه در شادی در غالیه ی مویش عطر گل رُمّانی میلاد حسین(ع) است و نو باوه ی پیغمبر(ص) شاد و خوش و خرّم باش بگذار پریشانی در دایره ی خلقت تو نقطه ی پرگاری در کالبد هستی تو خوبتر از جانی گلبوته ی طاهایی هم لاله ی یاسینی والفجر و لیالٍ عشر هم سوره ی لقمانی کشتی نجاتیّ و مصباح هُدی در لیل ای کهف حصین هستیم سر گرم ثنا خوانی تبریک همی گویم بر جمله محبینش این موهبت عُظمی این رحمت ربّانی جام دل ما یارب پر کن ز ولای او با مهر حسین (ع)آن را بنمای تو نورانی یا رب تو رهائی را کن زائر کوی او این عقده ی دیرین را بگشای به آسانی (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) (سروده شده در سوم شعبان 1437 برابر با21/2/1395) [ یادداشت ثابت - یکشنبه 96/2/11 ] [ 2:23 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
قصیده ی شعبانیه درمدح سه امام و حضرت ابوالفضلعلیهم صلوات الله دوش اندر خلوت خاطر صفای یار بود کز صفا گوئی تو باغ جنت و گلزار بود سیر بنمودم در آن گلزار دیدم هر طرف جلوه ی محبوب و هم خال خط دلدار بود اشک شوقم گشت جاری کی در این ظلمت سرا این همه نور و سرور از منبع انوار بود هاتفی داد این ندا آهسته ام در گوش جان کای همایون بخت گوئی طالعت بیدار بود بر مشام روح آید بوی ریحان بهشت گوئیا نفس مسیحا بر سر بیمار بود گنبد مینای گردون هاله ای از نور داشت در دل ارض و سمائ چون بنگری اسرار بود از ملائک بانگ شادی بود اندر آسمان در زمین شور و شعف اندر در و دیوار بود گفتم این وجد و طرب در عرش و فرش از بهر چیست این چنین در خاطر من حال استفساء بود هاتف غیبی بدادم این ندای دلنشین ماه شعبان مولد این چار پرچمدار بود پور حیدر اختر ثالث حسین ابن علی کز دمش شرع مبین دارای استقرار بود معدن جود و سخا و منبع مهر و وفا آن که از مهر الاهش جام او سرشار بود حضرت سجاد مرآت جمال ذوالجلال وارث وحی و علوم عترت اطهار بود عابدینش شد لقب از خالق ارض و سماء بهر تحکیم ولایت کربلا بیمار بود حضرت عباس آن ماه بنی هاشم لقب قلزم قهر خدای قاهر قهار بود عبد صالح بود و میر لشکر اندر کربلا در صف هیجاء تو گوئی حیدر کرار بود نیمه ی شعبان بود مولود شاه انس و جان قطب امکان باعث ایجاد و استقرار بود مهدی صاحب زمان و حجت ثانی عشر کعبه ی عشاق و تسکین دل ابرار بود دوست داران ولایت در مه شعبان همه از سرور آل طه جامشان سرشار بود جلوه ی اشک محبین را رهائی بین ز شوق شیوه ی جنات تجری تحت الانهار بود (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - جمعه 96/2/9 ] [ 9:18 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
در میلاد با سعادت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام موسم عیش و سرور و مجلس نور و صفاست چشم های شیعیان روشن ز انوار هداست روز میلاد ابا الفضل است این فرخنده روز نور چشم حیدر و بازوی سبط مصطفاست دوستان را تهنیت گویم ز یمن مقدمش غرق شادی جن و انس و شاد قلب مرتضاست در طرب لاهوتیان و در شعف ناسوتیان از قدومش منبسط ارکان عرش کبریاست از ملک بانگ مبارک باد می آید به گوش هم جمالش نور افشان از ثریا تا ثراست بازویش بوسید و بابش همچنین رخسار او طلعت نورانی اش آئینه ی ایزد نماست در بنی هاشم مثل شد جلوه ی نور رخش هم علمدار و سپهسالار دشت کربلاست وارث علم و شجاعت اسوه ی آزادگی حافظ قرآن و در نزد برادر جان فداست پاسدار دین اسلام و حریم مصطفی حضرت عباس سقای شهید کربلاست میوه ی شاخ ولایت قره العین علی زاده ی ام البنین از شاخسار هل اتاست باب حاجات است درگاهش برای شیعیان دست بر دامان او زن عید محبوب خداست آسمان مدحتش جولانگه سیمرغ قاف پشه چون پر زد (رهائی) طعمه در منقارهاست (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - جمعه 96/2/9 ] [ 9:15 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
توشیح حدیث شریف قال رسول ا...صلی ا...علیه و آله:حسین منی و انا من حسین قبله ی اهل یقین سرای حسین است اشرف ملک مکین سرای حسین است لنگر عرش برین به طارم اعلا رشگ بهشت برین سرای حسین است سایه ی طوبی اگر طلب بنمائی واسطه ی بهترین سرای حسین است لطف عمیمش همیشه ساری و جاری اختر چرخ برین سرای حسین است افسر شاهیست خدمت کویش هستی عالم رهین سرای حسین است حد حریمش گذشته از سر گردون سجده گه عارفین سرای حسین است یثرب و زمزم صفا و مروه و بطحاء نور دل مومنین سرای حسین است محرم سر خدا بودبه دو عالم ناله ی هل من معین سرای حسین است نصرت قرآن نموده خون خدا شد یاور مستضعفین سرای حسین است وادی طور است و کعبه ی تعظیم آینه ی هر جبین سرای حسین است نیر اعظم بگفته به وصفش من ز حسینم یقین سرای حسین است نیست به غیر از حسین و آل محمد(ص) حصن حصین در زمین سرای حسین است سید و سالار و قبله ی عشاق یا یدی ا.. بین سرای حسین است نیست (رهائی) به غیر حبل ولایش تکیه گه مسلمین سرای حسین است (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - جمعه 96/2/9 ] [ 9:4 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
|