رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
|
*دررحلت حجة الاسلام حاج شیخ علی تاکی (نجفی)* به ملاقات خدا عالِم ربانی شد سوی گلزار جنان عارف صمدانی شد دیده بر بست از این دار فنا مرشد ما عازم دار بقاء محضر سبحانی شد گشت مُحرم که شود مَحرم میخانه ی دوست خادم میکده ی عالَم عرفانی شد نوش کرد از می مختوم به شوق رخِ یار فارغ از غصه وحِرمان و پریشانی شد کرده پرواز به سوی ملکوت اعلا به بر دولت دلدار به مهمانی شد زین جهان گذرا کرده سفر سوی بقاء سوی دولتکده ی رحمت یزدانی شد تا به مهمانی بزم رمضان بنشیند عازم محضر معشوق به پنهانی شد طایر روح بلندش به سوی عرش برین کرده پرواز و بر آن محفل نورانی شد خیمه از غمکده ی خاک به رضوان خدا زده بر خوان کرم سفره ی احسانی شد در شب نوزدهم در رمضان شیخ علی به علی (ع) کرده تأسی ز جهان فانی شد تا (رهائی) شده روحش ز تن آن شیخ جلیل رخش از شوق بسان شب بارانی شد (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - دوشنبه 96/3/23 ] [ 6:44 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
*مرشد قوم داعش*معمار سقیفه چون که بنیاد نهاد جوشید از این نهاد کج کفر و عناد شیطان بنمود بر جماعت یاری بنمود ز آغاز بر آن معماری طراحی و اعوجاج آن بر اصحاب آن دیو رجیم کرد و شد فتح الباب اصحاب سقیفه تابع شیطانند بر مرشد خویش گوش بر فرمانند دستور پیمبر(ص) ننمودند اجرا از جیش اسامه جمله کردند ابا چون دعوت حق نمود لبیک نبی(ص) کردند جفا بر علی(ع) و آل علی(ع) بر آل پیمبر(ص) و علی(ع) و زهرا(س) کردند فزونتر از همه جور و جفا از ظلم بنی امیه و مروانی گریان شده اهل آسمان می دانی شد منتقل این خط کج شیطانی بر قوم ثمود و آل عاد ثانی بر قلب ائمه زخم الماس نگر جور خلفای آل عباس نگر از ظلم رشید و آل و مأمون پلید تا روز قیام؛ قامت شیعه خمید از نسل پلید اموی مانده به جا وهابی و تکفیری و داعش همه جا از آل سعود مضحک سفیانی این مرشد قوم داعش طغیانی بدتر ز یهودیان اسرائیلند در ریشه و اصل جمله هم فامیلند این مدعیان و خادمین حرمین آتش به یمن کشیده هم بر بحرین با رهبر آمریکا شده هم پیمان از بهر ستمگری به اهل ایمان این خط سقیفه هست استمراری تا دولت حق شیعه گردد جاری گردیم همه (رهائی) از جور وجفا گردد به جهان رایت مهدی(عج) بر پا (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - یکشنبه 96/3/22 ] [ 10:31 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
*در مدح و منقبت سبط اکبر امام مجتبی علیه السلام* سحر با موکب باد صبا مشک ختن آمد ز سوی روضه ی رضوان گلی در انجمن آمد حبیب حضرت داور عزیز احمد مرسل وصی حیدر صفدر حسن آمد حسن آمد ز یثرب دومین اختر شده طالع بیا بنگر ز نورش جمله ی ذرات را قدر و ثمن آمد شمیم آیه ی تطهیر و نور سوره ی یاسین گلستان ولایت را صفای یاسمن آمد خجل شد ماه و خورشید از رخ نیکو خصال او به جنت حور و غلمان جملگی محو جمال او ادیبان جهان گشته همه محو کمال او به گیتی حامی قرآن امام مؤتمن آمد دُرِ روح نبوت بین مه برج امامت بین ز نسل پاک احمد آیت حلم و شجاعت بین به بیت مرتضی اسطوره ی علم و سخاوت بین که نور مجتبی بر لب ثنای ذوالمَنَن آمد ز یمن مقدمش شد زنده مرده از دم عیسی کلیم از طور ظاهر شد به همراه ید و بیضاء بشد نیران گلستان بر خلیل و کفر شد رسوا جمیع انبیاء را مرشدی شیرین سخن آمد علی را گشت روشن خانه از کنز سخا و جود دو چشم فاطمه گردید روشن زین مه مسعود به خیل قدسیان در عرش اعلا گشته او مسجود صفا و زمزم و رکن و مقام ممتحن آمد تو ای شاه کرم گستر (رهائی) را مکن مردود که در مدحت سرای تو سخن هایش ندارد سود مداد اَرسَبعَةَ اَبحُر گر اقلام جهان موجود تمام هرگز نشد این نکته گر اهل سخن آمد (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - پنج شنبه 96/3/19 ] [ 11:36 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
*حُسنِ حَسن(علیه السلام)در شب نیمه نمایان شده* منزل مولا علی (ع) دوش گلستان شده ازقدم مجتبی (ع) لاله و ریحان شده گلشن طه از این نوگل فرخنده رو خرم و شاداب چون باغ بهاران شده تا حسن مجتبی (ع) دیده به دنیا گشود زین مه موزون جهان روشن وخندان شده ماه جبینش شده بوسه گه بو تراب گوهر لعلش نگر دُرِّ بَدَخشان شده خانه زهرا(س) از او همچو بهشت برین چون حسن مجتبی (ع) خرم وخندان شده خال رخش طعنه بر مشک تتاری زند از دو سر زلف او خانه گلستان شده عکس رخش چون که در آینه دل فتاد آینه روشن از این شمع شبستان شده نیمه ی شهر صیام گشته از او باصفا از قدمش چون شب نیمه ی شعبان شده خلق نکویش نگر هست حَسن در حَسن حُسنِ حَسن (ع) در شب نیمه نمایان شده در شب میلاد این نوگل باغ هدی انجمن دوستان چون شکرستان شده از دو لب لعل خود بس دُرِ منثور سُفت وز کرمش بی نیاز خیل فقیران شده تا به مدیح حسن (ع) گشته (رهائی) قرین طبع روانش از او خرم وخندان شده کن به جمالش نثار هم صلوات وسلام انجمن از یُمن او فصل بهاران شده من که بُدم خادم کوی محبین او دوستی حضرتش مظهر ایمان شده (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - پنج شنبه 96/3/19 ] [ 11:32 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
در مدح و منقبت سبط اکبر امام مجتبی علیه السلام طوطی طبعم زند پر سوی بستان و چمن تا که با مرغان خوش اَلحان نماید انجمن از درون خانه ی دل شد برون آوای او تا سراید نغمه در مدح حبیب ذوالمنن سایه ی طوبی و باغ جنت و حور قصور با ولای مجتبی آری به کف نی با سخن دوش کان باد صبا از جانب یثرب وزید ارمغان آورد بر اخیار عطر یاسمن نو گل باغ ولایت نور چشم مصطفی شد شکوفا حلم داور مجتبی یعنی حسن سبط اکبر دُرّ أَخضَر جانشین مرتضی بحر عرفان کنز قرآن کبریا را مؤتَمن زاده ی زهرای اطهر عصمت کبری نگر برده از خاک قدومش رشگ آهوی ختن صلح او شد رکن دین و شرع ازو شد پایدار تا عَلَم را داد بر دست شه گلگون کفن ای حسن خَلق و حسن خُلق ای مه نیکو خصال یوسف از فیض وجودت یافت سِرِّ پیرهن آدم و نوح و خلیل و موسی اندر کوه طور جملگی بودند از فضل و کمالت در سخن کن نظر بر دوستانت از ره لطف و وفا تا شود نیران گلستان از برای مرد و زن کیمیای حب او بر جام دل زن تا شوی در قیامت ای (رهائی) فارغ از رنج و محن (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - پنج شنبه 96/3/19 ] [ 11:26 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
|