رهائی شهرضائی (گلچین مناسبتی)
|
*سلام ما به غدیر و به ساقی کوثر* سلام ما به غدیر و به ساقی کوثر به زوج فاطمه حیدر وصی پیغمبر به میر کشور عشق و به باب علم نبی امیر مؤمنین و یدالله و فاتح خیبر سلام ما به شه لافتی علیِّ علیم به ابن عم محمد(ص) ظهیر پیغمبر غدیر شادی شیعه غدیر عید الله غدیر روز ولایت ز عیدها برتر غدیر روز کمال و تمام اسلام است غدیر فخر محبین حیدر صفدر اثر نبود ز اسلام گر نبود غدیر ز رنجهای محمد نمانده بود اثر ز یمن عید غدیر است نا امیدی کفر غدیر عید محبین آل پیغمبر به قدرت ازلی بر قرار و پاینده خطابه های غدیر است و ساقی کوثر غدیر حافظ دین مبین اسلام است مکمل است به قرآن برای نسل بشر غدیر حصن حصین بهر شیعیان علی غدیر تابه صف حشر هادی و رهبر همیشه شیعه ز جان پاسدار حرمت او که جان شیعه و جان غدیر همسنگر معاندین غدیرند در ضلالت و کفر بگو مقام نمایید در سعیر و سقر به رهنمایی شیطان مخالفت کردند در اجتماع سقیفه وصی پیغمبر نموده غصب خلافت به ارتحال نبی ز رهنمای بشر حق ساقی کوثر ولی به کوری چشم مخالفین غدیر به جاست تا به قیامت غدیر و هم حیدر چو خواست طیف مخالف خموش بنماید چراغ دین خدا را خداش زد بر سر چراغ شرع نبی روشن است تا صف حشر به نور شرع و ولایت تو از صراط گذر غدیر و شادی و سور و سرور پا برجاست (رهائی) از غم ایام کن دل مضطر (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) 1395/6/24 [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 95/6/25 ] [ 9:45 صبح ] [ رهائی ]
[ نظر ]
*در مدح امام علی بن محمدالهادی النقیعلیه السلام* سروده طوطی طبعم ترانه ی شادی کشیده پر ز قفس در سرای آزادی رسیده مژده ی پیک صبا به خلوت دل که عنقریب دمد روح اندر این وادی کنید مجلس جشن و سرور بر سر پا به یمن ماه حجازی علیٌّ الْهادی جهان به نیمه ذیحجه گشته نورانی به نور مهر دهم شاه مُلک ایجادی ز روی اوست خجل آفتاب و ماهِ منیر از او ثوابت و سیّار جُسته اِمدادی نهاد پا چو در این خاکدان به خدمت او شدند مُلک و ملک بهر کسب ارشادی بداد عالم ناسوت را به یمن قدوم به خاص و عام و خلایق ثبات و بنیادی به جن و انس خدایش نموده تا صف حشر دلیل محکم راه و معلم و هادی سزد که از شَعفُ و شور بر محمد و آل(ص) گشوده لب به درود این سرود آزادی حیات مرغ دل ما به آب و دانه ی اوست گرفته رشته ی مِهرش چو دام صیادی صبا سلام (رهائی)رسان به تربت او که مرغ دل به هوایش گریخت از شادی (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 95/6/25 ] [ 9:25 صبح ] [ رهائی ]
[ نظر ]
*مرثیه درشهادت حضرت امام محمدباقرعلیه السلام* ای وارث خونین کفن کرببلا گل بوته ی گلزار علی(ع) و زهراء(س) هستی تو شکافنده ی آیات و علوم هم نور هدایتی ز آل طاها(ع) اسلام گرفته رونق از علم شما قرآن و علوم علوی(ع) شد احیاء هرجا بدرخشید حدیثی گویند از صادق(ع) و باقر(ع) است ای اهل ولاء تو وارث احمدی(ص) وسجاد(ع) وعلی(ع) قرآن و زبور پدر از تو احیاء دین بیمه شد از علوم و اخبار شما تا روز قیامت که شود حشر بپا صد حیف که در هفتم ذیحجه بشد از زهر جفا شهید نجل زهراء(س) شد کشته ی زهر کین امام باقر(ع) از جور هشام ملحد شوم دغا داغت زده بر قلب محبین شرری کز شعله ی آن سوخت همه ارض وسماء در خاک بقیع گشته مدفون بدنت در مضجع باب خود به شهر بطحاء گردید مدینة النبی(ص) خاک بقیع بین الحرمین با رسول(ص) دو سراء تخریب نمودند حرم های شما وهابی و کفار و نکردند حیاء تا بهر (رهائی) از کف آل سعود شمشیر به کف برون شود دست خدا ظاهر بشود به رایت قرآنی مهدی(عج) و بگیرد انتقام ازاعداء (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - چهارشنبه 95/6/18 ] [ 10:29 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
*تابش شمس الضحی* (در میلاد حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام) به طور مجلس ما جلوه ی نور خدا بنگر در این جشن ولایت تابش شمس الضحی بنگر به بزم متقین انوار شاه لا فتی بنگر تجلی گاه قدس و مظهر بدرالدجی بنگر {نشین در جشن ما انوار ذات کبریا بنگر منور طور سینین را زمیلاد رضا(ع) بنگر} کرامت کرده بر موسی ابن جعفر(ع) مهر سیمایی خدا در ماه ذیقعده که باشد او تماشایی زمین از عالم آل محمد(ع) شد تجلایی بیا بر مهد این کودک بزن دست تولایی {به دوش نجمه خاتون(س) مطلع الشمس خدا بنگر طلوع مهر تابان یا جمال کبریا بنگر} معطر شد زمین و آسمان از جَعد مشکینش منور شهر یثرب گشته از سیمای سیمینش گرفته رونق اسلام از کمال و دین و آیینش تشیّع گشته مستحکم به احکام و فرامینش {بیا در مرز و بوم ما جلال هل اتی بنگر هم از یُمن قدوم او ولای مرتضی(ع) بنگر} خراسان رشک جنّت از حضور حضرت ثامن(ع) ملک روبد به گیسویش رواق حضرت ضامن(ع) ضریح با صفایش بر فقیران کعبه ی آمن اگر باشد تو را مشکل بگیری از رضا(ع) دامن {که بگشاید گره از کار تو مشکل گشا بنگر تو در آیینه ی حیدر(ع) علی موسی الرضا(ع) بنگر} مزار قبله ی هفتم ملاذ عالی و دانی حریم حضرتش باشد مکان فیض رحمانی جوارش جلوه گاه حور و لطف و فضل ربانی شبی بیتوته کن در آن نما دل را تو نورانی {نسیم روضه ی رضوان ز باغ مصطفی(ص) بنگر نشین در گلشن طاها و نور انما بنگر} (رهائی) آرزوی دانه از صحن رضا(ع) دارد که در خیل کبوتر های آن حضرت صفا دارد کنار گنبد و گلدسته ها نور خدا دارد مزار آل یاسین(ع) جلوه ی شمس الضحی دارد {مقام آن امام و اسوه ی صبر و رضا بنگر گلی از نسل زهرا(س) و علیِّ (ع)مرتضی بنگر} (اثر طبع استاد حاج علی محمد رهائی شهرضائی) [ یادداشت ثابت - دوشنبه 95/5/19 ] [ 3:5 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
[ یادداشت ثابت - پنج شنبه 95/5/15 ] [ 4:30 عصر ] [ رهائی ]
[ نظر ]
|